محمدصادق اسماعیلی در گفتوگو با پانا در پاسخ به این پرسش که مستند برای او پیش از هر چیز «ثبت واقعیت» است یا «برداشت شخصی از واقعیت»، گفت: «برای من مستند نه ثبت صرف واقعیت است و نه تخیل آزاد، بلکه مواجههای شخصی با واقعیت است. واقعیت مستقل از من وجود دارد، اما همین که دوربین را روشن میکنم، انتخاب میکنم کجا بایستم، چه چیزی را ببینم و چه چیزی را نبینم، وارد قلمرو برداشت شخصی میشوم. مستند صادقانهترین شکل اعتراف به این است که بگویم من اینگونه دیدم. ثبت واقعیت بدون نگاه، بیشتر شبیه آرشیو است تا سینمایی خلاق.»
وی درباره فاصله تصور اولیه با واقعیت در مسیر ساخت فیلم بیان کرد: «تقریباً همیشه فاصله وجود دارد و این فاصله برای من ترسناک نیست، بلکه ضروری است. تصور اولیه معمولاً سادهتر، خطیتر و قابلکنترلتر است، اما واقعیت پر از تناقض، سکوت، مقاومت و عناصر پیشبینینشده است. خیلی وقتها فیلم واقعی دقیقاً از جایی شروع میشود که ایده اولیه فرو میریزد. اگر مستندساز به ایدهاش بچسبد، واقعیت را به تسخیر خود درمیآورد.»
این مستندساز درباره مهمترین خط قرمز خود در مواجهه با سوژههای واقعی گفت: «کرامت انسانی سوژه برای من مهمترین خط قرمز است. دیده شدن فیلم، جایزه گرفتن یا اثرگذاری، هیچکدام توجیهکننده آسیب زدن به انسانی نیست که زندگیاش جلوی دوربین من قرار گرفته. سوءاستفاده از رنج، افشای چیزی که سوژه هنوز توان حمل آن را ندارد یا ساختن درامی که زندگی واقعی آدمها را بعد از فیلم دشوارتر کند، برای من غیرقابلقبول است.»
اسماعیلی در پاسخ به این سؤال که آیا مستند باید بیطرف باشد یا میتواند موضعدار باشد، اظهار کرد: «به نظرم بیطرفی کامل یک توهم است. حتی انتخاب سوژه هم خودش یک موضع است. مسئله این نیست که مستند موضع داشته باشد یا نه، بلکه این است که آیا این موضع شفاف، صادقانه و مسئولانه است یا تحمیلی و قضاوتگر. من به مستندی باور دارم که موضع دارد، اما به مخاطب احترام میگذارد و حق اندیشیدن را از او نمیگیرد.»
وی درباره میزان توجه به تأثیر اجتماعی آثار خود پس از اکران گفت: «به تأثیر فکر میکنم، اما نه بهعنوان نتیجهای فوری یا قابلاندازهگیری. مستند قرار نیست جهان را ناگهان عوض کند. اگر فیلم بتواند در ذهن حتی چند نفر شک ایجاد کند، سؤال بسازد یا نگاه را کمی جابهجا کند، برای من تأثیر اتفاق افتاده است. تأثیر اجتماعی بیشتر یک فرآیند است تا یک نتیجه قطعی.»
این مستندساز دشوارترین بخش فرآیند مستندسازی را چنین توصیف کرد: «قطعاً مواجهه با پیامدها. تحقیق و تولید هرچقدر هم سخت باشند، بالاخره تمام میشوند. اما بعد از اکران، فیلم وارد زندگی آدمها میشود؛ سوژه، خانوادهاش، مخاطب و جامعه. آگاهی از تأثیری که یک روایت میتواند بر زندگی واقعی آدمها بگذارد، سنگینترین مسئولیت مستندساز است.»
اسماعیلی در پاسخ به اینکه آیا مستندسازی نگاه شخصیاش به زندگی یا جامعه را تغییر داده است، گفت: «بارها. مستندسازی به من یاد داده جهان ساده نیست و قضاوت سریع اغلب ناعادلانه است. مواجهه نزدیک با آدمها، تناقضها و رنجهایشان باعث شده کمتر حکم بدهم و بیشتر گوش بدهم. هر فیلم بخشی از قطعیتهای من را از بین برده و این را یک دستاورد میدانم.»
وی درباره نقش مستندساز بهعنوان «شاهد» یا «مسئول» اظهار کرد: «مستندساز ابتدا شاهد است، اما نمیتواند فقط شاهد بماند. همین که تصمیم میگیرد چه چیزی دیده شود و چه چیزی حذف، وارد قلمرو مسئولیت میشود. ما مسئول روایت و پیامدهای انتخابهایمان هستیم. شاهد بودن بدون پذیرش مسئولیت، نوعی شانه خالی کردن است.»
این مستندساز مرز اخلاق حرفهای در مستندسازی را چنین تعریف کرد: «اخلاق حرفهای فقط مجموعهای از باید و نبایدهای بیرونی نیست؛ بیشتر به وجدان درونی فیلمساز برمیگردد. مرز اخلاق جایی است که مستندساز آگاهانه از ساختن یک صحنه یا موقعیت صرفنظر میکند، چون میداند حقیقت انسانی مهمتر از حقیقت دراماتیک است.»
اسماعیلی درباره کارکرد مستند خوب گفت: «به نظرم مستند خوب باید سؤال ایجاد کند، نه پاسخ قطعی. پاسخهای نهایی اغلب سادهسازیاند. مستندی که سؤال میسازد، مخاطب را فعال نگه میدارد و بعد از پایان فیلم هم ادامه پیدا میکند.»
وی در پاسخ به اینکه دوست دارد مخاطب با چه جملهای سالن را ترک کند، بیان کرد: «دوست دارم بگوید دیدگاهم کمی تغییر کرد یا دیگر نمیتوانم به این موضوع مثل قبل نگاه کنم. همین تغییر کوچک برای من کافی است.»
این مستندساز درباره وضعیت امروز مستند در ایران گفت: «به نظرم مستند در انتخاب سوژهها جسورتر شده، اما در بیان محتاطتر است. مستندسازان چیزهایی را میبینند و میفهمند که پیشتر کمتر دیده میشد، اما ناچارند برای بقا روایتهای پیچیدهتری انتخاب کنند.»
اسماعیلی در پاسخ به این پرسش که چه چیزی او را به ادامه مسیر مستندسازی امیدوار نگه میدارد، گفت: «آدمها. مواجهه با انسانهایی که با همه سختیها هنوز ایستادهاند، هنوز حرف دارند و هنوز زندگی میکنند. این مواجههها یادم میاندازد چرا اصلاً دوربین را دست گرفتم.»
وی توصیه خود به مستندسازان جوان را چنین بیان کرد: «به واقعیت گوش بده، نه فقط به ایدهات. اگر واقعیت را جدی بگیری، مسیر فیلم را خودش به تو نشان میدهد؛ حتی اگر خلاف تصور اولیهات باشد.»
source