مستند «ترانه» به کارگردانی پگاه آهنگرانی که اخیراً از شبکه بیبیسی فارسی منتشر شده، بر زندگی و دیدگاههای ترانه علیدوستی پس از وقایع سال ۱۴۰۱ تمرکز دارد.
برترینها: مستند «ترانه» به کارگردانی پگاه آهنگرانی که اخیراً از شبکه بیبیسی فارسی منتشر شده، بر زندگی و دیدگاههای ترانه علیدوستی پس از وقایع سال ۱۴۰۱ تمرکز دارد. این مستند با اتکا به گفتوگوی مستقیم با علیدوستی، تلاش میکند تصویری از شرایط فردی و تصمیمهای او در سالهای اخیر ارائه دهد.

علیدوستی در بخشهایی از مستند درباره دلایل کاهش و توقف فعالیت سینمایی خود صحبت میکند و این تصمیم را در پیوند با شرایط اجتماعی و تجربههای شخصیاش توضیح میدهد. همچنین بخشهایی از روایت به خاطرات او از دوران بازداشت در زندان اوین اختصاص دارد؛ خاطراتی که بهصورت روایت اولشخص و بدون ورود به جزئیات حقوقی یا قضایی بیان میشوند. در کنار این موضوعات، علیدوستی برای نخستین بار به بیماری خود اشاره میکند و تأثیر آن را بر زندگی و وضعیت روحیاش شرح میدهد. این بخش از مستند، بیش از هر چیز بر تجربه فردی سوژه و برداشت شخصی او از رویدادها استوار است.
انتشار مستند «ترانه» واکنشهای گستردهای در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت. گروهی از کاربران، روایت ارائهشده در مستند را قابل توجه دانستند و از صراحت علیدوستی در بیان تجربههایش استقبال کردند. در این نگاه، مستند بهعنوان فرصتی برای شنیدن روایت یک چهره شناختهشده از تحولات اخیر تلقی شد. در مقابل، برخی کاربران و منتقدان رویکرد متفاوتی داشتند و مستند را اثری احساسی ارزیابی کردند که بیش از آنکه بر تحلیل واقعیتهای پیچیده اجتماعی و سیاسی متمرکز باشد، بر احساسات و روایت شخصی تکیه دارد. از دید این منتقدان، غیبت دیدگاههای دیگر و محدود شدن روایت به تجربه فردی، باعث شده اثر نتواند تصویری جامعتر از زمینههای رخدادها ارائه دهد. این دوگانه در واکنشها نشان میدهد که مستند، همانند بسیاری از آثار مشابه، بیش از آنکه اجماع ایجاد کند، زمینهساز بحث و اختلاف نظر شده است.

یکی از محورهای بحث درباره مستند «ترانه»، نقش پگاه آهنگرانی بهعنوان کارگردان است. آهنگرانی در دو تا سه سال اخیر چند مستند پربیننده با محوریت موضوعات سیاسی و اجتماعی ساخته و «ترانه» نیز در ادامه همان مسیر ارزیابی میشود. انتخاب سوژه، نحوه تدوین و تأکید بر روایت احساسی، از جمله عناصری است که برخی منتقدان آن را نشانه جهتگیری مشخص اثر میدانند. در مقابل، حامیان این رویکرد معتقدند مستند اساساً قرار نیست نقش گزارش بیطرف را ایفا کند و هدف آن بازتاب یک تجربه شخصی است. در مجموع، «ترانه» چه بهعنوان یک روایت فردی و چه بهعنوان اثری با رویکرد سیاسی، بار دیگر توجهها را به نقش مستندساز، مرز میان روایت شخصی و تحلیل، و تأثیر رسانههای برونمرزی بر شکلگیری افکار عمومی جلب کرده است.





