در دنیای امروز، چاقی یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی و اجتماعی در سراسر جهان است. زندگی ماشینی، کمتحرکی، دسترسی آسان به غذاهای پرکالری و استرسهای روزمره، زمینهساز افزایش وزن در بسیاری از افراد شده است. اما در کنار این عوامل محیطی و سبک زندگی، یکی از مهمترین و در عین حال کمتر مورد توجه قرار گرفتهترین دلایل چاقی، اختلال پرخوری (Binge Eating Disorder) است.
اختلال پرخوری، یکی از شایعترین اختلالات تغذیهای محسوب میشود که در آن فرد بهصورت دورهای و غیرقابل کنترل، مقدار زیادی غذا مصرف میکند؛ بدون آنکه الزاماً احساس گرسنگی داشته باشد. برخلاف اختلالاتی مانند «بولیمیا» (پرخوری عصبی) که فرد پس از پرخوری اقدام به استفراغ یا استفاده از ملین میکند، در اختلال پرخوری معمولاً چنین رفتارهای جبرانی وجود ندارد. به همین دلیل، این اختلال بهطور مستقیم با افزایش وزن و چاقی مزمن ارتباط دارد.
تعریف و ویژگیهای اختلال پرخوری
اختلال پرخوری نوعی اختلال روانی در حوزهی رفتارهای خوردن است که در آن، فرد در دورههای مشخصی احساس میکند کنترل خود را از دست داده و مقدار زیادی غذا در زمانی کوتاه مصرف میکند. پس از پایان دورهی پرخوری، احساس گناه، شرم یا افسردگی معمولاً به سراغ او میآید. این چرخه ممکن است بارها تکرار شود و در نهایت، منجر به افزایش وزن قابل توجه و حتی چاقی مزمن گردد.
بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)، برای تشخیص این اختلال، باید دورههای مکرر پرخوری وجود داشته باشد که با حداقل سه ویژگی از موارد زیر همراه است:
خوردن سریعتر از حالت معمول
خوردن تا حد احساس ناراحتی و پری زیاد
خوردن مقادیر زیادی غذا بدون احساس گرسنگی
خوردن بهتنهایی بهدلیل شرم از مقدار غذا
احساس گناه یا نفرت از خود پس از پرخوری
این رفتارها معمولاً حداقل هفتهای یکبار و به مدت سه ماه یا بیشتر تکرار میشوند.
شیوع و گستردگی اختلال پرخوری
مطالعات نشان دادهاند که اختلال پرخوری از سایر اختلالات خوردن مانند بیاشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa) یا پرخوری عصبی (Bulimia Nervosa) شایعتر است. برآوردها نشان میدهد که حدود ۲ تا ۵ درصد از جمعیت بزرگسال ممکن است در طول زندگی خود درجاتی از اختلال پرخوری را تجربه کنند.
این اختلال در هر دو جنس دیده میشود، ولی در زنان کمی شایعتر است. همچنین در بسیاری از موارد، از دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشود، اما ممکن است سالها بدون تشخیص باقی بماند.
عوامل مؤثر بر بروز اختلال پرخوری
اختلال پرخوری معمولاً نتیجهی تعامل چندین عامل مختلف است: روانی، زیستی، اجتماعی و محیطی. در ادامه، به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
عوامل روانشناختی
-
استرس و اضطراب: بسیاری از افراد در هنگام فشارهای روحی به غذا پناه میبرند. غذا خوردن بهطور موقت احساس آرامش ایجاد میکند، اما در ادامه احساس گناه و نارضایتی از بدن افزایش مییابد.
-
افسردگی: افسردگی یکی از مهمترین عوامل خطر برای بروز پرخوری است. در این حالت، فرد برای فرار از احساس غم یا پوچی، از غذا بهعنوان راهی برای تسکین استفاده میکند.
-
عزت نفس پایین: افرادی که نسبت به ظاهر خود دید منفی دارند یا احساس بیارزشی میکنند، بیشتر در معرض پرخوری احساسی قرار میگیرند.
عوامل زیستی و ژنتیکی
مطالعات نشان دادهاند که در خانوادههایی که سابقهی چاقی یا اختلالات خوردن دارند، احتمال بروز اختلال پرخوری بیشتر است. برخی از پژوهشها نیز به نقش ناهنجاری در انتقالدهندههای عصبی مانند سروتونین و دوپامین اشاره دارند؛ موادی که در تنظیم اشتها و احساس لذت نقش دارند.
عوامل اجتماعی و فرهنگی
جامعهی مدرن با تبلیغات مداوم دربارهی بدن ایدهآل از یک سو، و عرضهی فراوان غذاهای پرکالری از سوی دیگر، شرایطی متناقض برای افراد ایجاد کرده است. فرد از یکسو تحت فشار برای لاغر ماندن است و از سوی دیگر در محیطی پر از محرکهای غذایی زندگی میکند. این تضاد، زمینهی شکلگیری رفتارهای پرخوری را فراهم میسازد.
ارتباط اختلال پرخوری با افزایش وزن
اختلال پرخوری مستقیماً باعث افزایش وزن میشود، زیرا فرد در هر دورهی پرخوری ممکن است هزاران کالری بیش از نیاز روزانهی خود مصرف کند. بهعنوان مثال، در یک حملهی پرخوری ممکن است فرد طی یک ساعت، چندین وعده غذا شامل پیتزا، شیرینی، چیپس، نوشابه و بستنی بخورد. اگر این رفتار چندین بار در هفته تکرار شود، بدن بهسرعت دچار افزایش وزن میشود.
از سوی دیگر، چون در این اختلال معمولاً رفتارهای جبرانی (مانند استفراغ یا ورزش شدید) وجود ندارد، کالریهای اضافی در بدن ذخیره شده و به چربی تبدیل میشوند. به همین دلیل، در بسیاری از افراد مبتلا به اختلال پرخوری، چاقی مزمن یا حتی چاقی مفرط (Obesity Class III) مشاهده میشود.
چرخهی پرخوری و چاقی: یک حلقهی معیوب
رابطهی میان اختلال پرخوری و چاقی یک چرخهی پیچیده و خودتداومدهنده است.
مراحل این چرخه معمولاً چنین است:
فرد احساس استرس، ناراحتی یا تنهایی میکند.
برای فرار از این احساسات، به خوردن غذا روی میآورد.
پس از پرخوری، احساس گناه و پشیمانی افزایش مییابد.
بهدلیل شرم از افزایش وزن، عزت نفس فرد کاهش مییابد.
این احساسات منفی مجدداً زمینهی پرخوری بعدی را فراهم میکند.
به این ترتیب، پرخوری و چاقی بهصورت متقابل همدیگر را تشدید میکنند و فرد در چرخهای گرفتار میشود که خروج از آن دشوار است.
اثرات جسمی اختلال پرخوری و چاقی مزمن
چاقی مزمن حاصل از پرخوری میتواند پیامدهای خطرناکی برای سلامت جسم داشته باشد. برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
دیابت نوع ۲: پرخوری منظم باعث افزایش سطح قند خون و مقاومت به انسولین میشود.
بیماریهای قلبی – عروقی: تجمع چربی در بدن منجر به افزایش کلسترول، فشار خون و خطر سکته قلبی میشود.
کبد چرب غیرالکلی: مصرف زیاد چربی و قند، باعث انباشت چربی در کبد میگردد.
اختلالات گوارشی: نفخ، ریفلاکس معده و ناراحتیهای گوارشی در مبتلایان شایع است.
اختلالات خواب: چاقی میتواند باعث آپنهی خواب و خستگی مزمن شود.
پیامدهای روانی و اجتماعی
علاوه بر آسیبهای جسمی، اختلال پرخوری تأثیر عمیقی بر زندگی روانی و اجتماعی فرد دارد:
-
احساس گناه و شرم: بسیاری از مبتلایان از رفتار خود شرمندهاند و سعی میکنند آن را پنهان کنند.
-
افسردگی و اضطراب: در اثر کاهش اعتمادبهنفس و نارضایتی از بدن.
-
انزوای اجتماعی: بهدلیل قضاوت دیگران یا ترس از خوردن در جمع.
-
افت عملکرد شغلی یا تحصیلی: بهدلیل خستگی، پرخوری و نوسانات خلقی.
این مشکلات باعث میشوند درمان اختلال پرخوری تنها محدود به رژیم غذایی نباشد، بلکه نیازمند مداخلات روانشناختی نیز باشد.
نقش سبک زندگی و محیط در تداوم پرخوری
در جامعهی امروز، عوامل متعددی رفتار پرخوری را تشدید میکنند:
دسترسی آسان به غذاهای پرکالری: فستفودها، میانوعدهها و تنقلات همیشه در دسترساند.
تبلیغات غذایی جذاب: تصاویر تحریککنندهی غذا در شبکههای اجتماعی و تلویزیون باعث فعال شدن میل به خوردن میشوند.
سبک زندگی کمتحرک: کار پشت میز، استفاده زیاد از خودرو و خواب ناکافی متابولیسم بدن را کند میکند.
استفاده از غذا بهعنوان پاداش: بسیاری از والدین یا افراد برای جشن گرفتن موفقیت یا رفع خستگی، از غذا بهعنوان پاداش استفاده میکنند و این رفتار در ذهن فرد نهادینه میشود.
درمان و راهکارهای مقابله با اختلال پرخوری
درمان اختلال پرخوری نیازمند رویکردی چندبعدی است که جنبههای روانی، تغذیهای و رفتاری را همزمان در برگیرد.
رواندرمانی (درمان شناختی – رفتاری)
درمان شناختی – رفتاری (CBT) مؤثرترین روش درمانی برای اختلال پرخوری شناخته شده است. در این روش، فرد یاد میگیرد افکار منفی و تحریفشدهی خود دربارهی غذا و بدن را شناسایی و اصلاح کند و رفتارهای جایگزین سالمتری را در موقعیتهای استرسزا به کار گیرد.
مشاوره تغذیهای
هدف از مشاورهی تغذیهای، بازگرداندن نظم به وعدههای غذایی است. متخصص تغذیه به فرد کمک میکند تا برنامهای متعادل و واقعبینانه تنظیم کند که شامل وعدههای کوچک و منظم، مصرف سبزیجات و میوهها و کاهش تدریجی غذاهای پرکالری باشد.
دارودرمانی
در برخی موارد، پزشکان از داروهای ضدافسردگی یا داروهای تنظیمکنندهی سروتونین (مانند SSRIها) برای کاهش میل شدید به پرخوری استفاده میکنند. البته دارودرمانی تنها در کنار رواندرمانی مؤثر است.
فعالیت بدنی منظم
ورزش نهتنها به کاهش وزن کمک میکند، بلکه با افزایش ترشح اندورفین، خلقوخو را بهبود میبخشد و استرس را کاهش میدهد.
پیادهروی، یوگا، دوچرخهسواری یا حتی حرکات کششی ساده میتواند مفید باشد.
حمایت اجتماعی و خانوادگی
خانواده و دوستان نقش مهمی در روند بهبود دارند. حمایت عاطفی، درک بدون قضاوت و تشویق به ادامهی درمان از عوامل کلیدی موفقیت هستند.
راهکارهای پیشگیری از پرخوری
پیشگیری از پرخوری نیازمند تغییر در نگرش نسبت به غذا و بدن است. برخی از توصیههای کاربردی عبارتاند از:
گوش دادن به بدن: یاد بگیرید بین گرسنگی واقعی و گرسنگی احساسی تفاوت قائل شوید.
خوردن با آگاهی (Mindful Eating): هنگام غذا خوردن، به طعم، بو و احساس سیری توجه کنید.
پرهیز از رژیمهای سخت: رژیمهای محدودکننده معمولاً به پرخوری منجر میشوند.
مدیریت استرس: با روشهایی مانند مدیتیشن، تنفس عمیق یا ورزش، اضطراب خود را کاهش دهید.
خواب کافی: کمخوابی سطح هورمونهای اشتها (گرلین و لپتین) را به هم میزند و میل به غذا را افزایش میدهد.
نتیجهگیری
اختلال پرخوری یکی از مهمترین عوامل پنهان در افزایش وزن و چاقی مزمن است. این اختلال، تنها یک مشکل غذایی نیست، بلکه ترکیبی از عوامل روانی، زیستی و اجتماعی در شکلگیری و تداوم آن نقش دارند. پرخوری ممکن است در ابتدا راهی برای فرار از استرس یا ناراحتی باشد، اما در طول زمان به چرخهای از چاقی، احساس گناه و افسردگی تبدیل میشود که شکستن آن نیازمند آگاهی و حمایت است.
درمان موفق این اختلال تنها با ارادهی فرد ممکن نیست؛ بلکه باید از متخصصان تغذیه، روانشناسان و پزشکان کمک گرفت. با اصلاح نگرش نسبت به غذا، افزایش خودآگاهی، مدیریت هیجانات و پذیرش بدن، میتوان مسیر بازگشت به تعادل را آغاز کرد.
در نهایت، درک این واقعیت که غذا دشمن ما نیست، بلکه بخشی از زندگی است که باید با آگاهی و احترام با آن رفتار کنیم، گامی مهم در پیشگیری و درمان اختلال پرخوری و چاقی مزمن خواهد بود.
source