اختلال دوقطبی یکی از اختلالات شدید خلقی است که با نوسانات شدید خلق از حالت افسردگی به حالت مانیا یا هیپومانیا همراه است. این بیماری یکی از چالشهای مهم روانپزشکی است که زندگی بیماران و اطرافیان آنها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. از آنجا که اختلال دوقطبی یک بیماری چندعاملی محسوب میشود، عوامل مختلفی در بروز و شروع آن نقش دارند. علاوه بر زمینه ژنتیکی و بیولوژیکی، عوامل محیطی و روانی به عنوان محرکهای مهم شروع و تشدید این اختلال شناخته میشوند. در این مقاله، ابتدا تعریفی از اختلال دوقطبی ارائه شده، سپس به بررسی نقش عوامل محیطی و روانی در شروع این بیماری پرداخته میشود.
اختلال دوقطبی یک اختلال خلقی است که در آن فرد دورههای متناوبی از خلق افسرده و خلق بالا یا تحریک شده (مانیا یا هیپومانیا) را تجربه میکند. طبق دستهبندی DSM-5، اختلال دوقطبی به دو نوع اصلی تقسیم میشود:
-
نوع I: شامل دورههای مانیا که معمولاً با دورههای افسردگی همراه است.
-
نوع II: شامل دورههای هیپومانیا و افسردگی عمده است.
این اختلال معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع میشود، اما میتواند در هر سنی بروز کند.
نقش عوامل محیطی در شروع اختلال دوقطبی
عوامل محیطی به تمامی تأثیرات خارجی اطلاق میشوند که میتوانند بر سلامت روان فرد اثر بگذارند. این عوامل نقش مهمی در شروع، تشدید و سیر بیماری دوقطبی ایفا میکنند.
استرسهای زندگی و حوادث ناگوار
یکی از مهمترین عوامل محیطی شروع اختلال دوقطبی، استرسهای شدید زندگی است. حوادث تلخ و استرسزای زندگی مانند مرگ عزیزان، جدایی یا طلاق، از دست دادن شغل، فقر و فشارهای اجتماعی میتوانند محرک شروع دورههای مانیا یا افسردگی باشند.
مطالعات نشان دادهاند که تجربه استرس شدید قبل از شروع اولین دوره خلقی، احتمال بروز اختلال دوقطبی را افزایش میدهد. بهویژه در افرادی که زمینه ژنتیکی دارند، استرس میتواند عامل تشدید کننده باشد.
سوء مصرف مواد
مصرف مواد مخدر و الکل بهویژه در دوره نوجوانی میتواند بهعنوان عامل خطر برای بروز اختلال دوقطبی باشد. مصرف کوکائین، آمفتامینها، و حتی الکل میتواند خلق را تحریک کند و موجب بروز دورههای مانیا شود.
علاوه بر آن، سوء مصرف مواد ممکن است روند درمان را پیچیدهتر کند و ریسک عود بیماری را افزایش دهد.
تغییرات در چرخه خواب و نور روز
اختلال در چرخه خواب و بیداری یکی از عوامل مهم شروع دورههای خلقی است. کمخوابی یا خواب نامنظم میتواند موجب تحریک سیستم عصبی مرکزی شود و منجر به آغاز دوره مانیا گردد.
همچنین تغییرات فصلی و کمبود نور در فصل زمستان میتواند دورههای افسردگی را تشدید کند (اختلال خلق فصلی) و در افرادی که زمینه دوقطبی دارند، منجر به نوسانات شدیدتر خلقی شود.
فشارهای اجتماعی و محیط کاری
محیطهای کاری پراسترس، فشارهای مالی و انتظارات اجتماعی نامتناسب میتوانند در ایجاد یا تشدید علائم اختلال دوقطبی نقش داشته باشند. افرادی که در محیطهای پرتنش کار میکنند، بیشتر در معرض شروع دورههای خلقی ناگهانی هستند.
نقش عوامل روانی در شروع اختلال دوقطبی
عوامل روانی به ویژگیها، شیوههای تفکر و واکنشهای فرد به شرایط مختلف اطلاق میشوند که میتوانند زمینهساز اختلالات روانی باشند.
ساختارهای شخصیتی و آسیبپذیری روانی
برخی ویژگیهای شخصیتی مانند کمالگرایی، حساسیت بیش از حد، یا سبکهای تفکر منفی ممکن است فرد را نسبت به اختلال دوقطبی آسیبپذیرتر کنند. افرادی که در مقابل استرسها واکنشهای هیجانی شدید دارند، ممکن است بیشتر دچار نوسانات خلقی شوند.
تجربه ضربههای روانی (تروما)
تجربه ضربههای روانی شدید در دوران کودکی یا بزرگسالی، مانند سوء استفاده جسمی یا جنسی، بیتوجهی، یا از دست دادن والدین، میتواند موجب تغییرات پایدار در سیستم عصبی و روانی فرد شود و خطر ابتلا به اختلال دوقطبی را افزایش دهد.
مطالعات نوروبیولوژیکی نشان دادهاند که تروماهای روانی باعث افزایش حساسیت سیستم استرس میشوند و ممکن است بهطور مستقیم یا غیرمستقیم موجب شروع دورههای خلقی شوند.
الگوهای شناختی منفی
روشهای تفکر منفی، خودانتقادی شدید و انتظارات غیرواقعبینانه از خود میتوانند در ایجاد افسردگی و نیز تحریک دورههای هیپومانیا نقش داشته باشند. فرد ممکن است در برابر مشکلات زندگی واکنشهای هیجانی شدیدتری نشان دهد که زمینهساز اختلال خلقی شود.
فشارهای روانی و تعارضات درونی
تعارضات روانی مانند احساس گناه، اضطراب، ترس از طرد شدن یا شکست در روابط فردی میتواند باعث افزایش تنش روانی شود و زمینه شروع اختلال دوقطبی را فراهم کند.
تعامل عوامل ژنتیکی، محیطی و روانی
با وجود اهمیت عوامل محیطی و روانی، باید توجه داشت که اختلال دوقطبی یک بیماری چندعاملی است که در آن ژنتیک نقش پایهای دارد. تحقیقات نشان میدهند که حتی افراد با زمینه ژنتیکی قوی ممکن است تا مدتها علائم بیماری را نشان ندهند، مگر اینکه عوامل محیطی یا روانی تحریککننده وارد عمل شوند.
در مدل آسیبپذیری-استرس (Vulnerability-Stress Model)، فردی که دارای آسیبپذیری ژنتیکی یا روانی است، با مواجهه با استرسهای محیطی احتمال ابتلا به اختلال افزایش مییابد. به عبارت دیگر، عوامل محیطی و روانی به عنوان محرکهای شروع بیماری عمل میکنند و بدون وجود زمینه ژنتیکی، احتمال ابتلا کاهش مییابد.
نتایج تحقیقات و مطالعات علمی
مطالعات متعددی به بررسی نقش عوامل محیطی و روانی در شروع اختلال دوقطبی پرداختهاند:
-
مطالعهای در سال ۲۰۱۸ نشان داد افرادی که تجربه سوء استفاده یا تروما در کودکی داشتند، بیشتر در معرض شروع زودهنگام و شدیدتر بیماری دوقطبی هستند.
-
تحقیقی دیگر نشان داد که استرسهای زندگی شدید در ۶ ماه قبل از شروع اولین دوره خلقی، به طور معنیداری با شروع اختلال دوقطبی مرتبط است.
-
مطالعات تصویربرداری مغزی نشان دادهاند که افراد دوقطبیای که تروماهای روانی را تجربه کردهاند، تغییرات ساختاری و عملکردی در مناطق مغزی مرتبط با تنظیم خلق دارند.
اهمیت شناخت و مداخله به موقع
شناخت عوامل محیطی و روانی موثر در شروع اختلال دوقطبی اهمیت زیادی در پیشگیری و درمان دارد. اگر بتوان این عوامل را به موقع شناسایی کرد، میتوان از بروز یا تشدید بیماری پیشگیری کرد یا شدت آن را کاهش داد.
برنامههای آموزشی برای خانوادهها، حمایت روانی در مواقع استرسزا، درمان تروماهای روانی و اصلاح الگوهای تفکر منفی از جمله روشهای مؤثر در مدیریت و کنترل بیماری هستند.
نتیجهگیری
اختلال دوقطبی یک بیماری پیچیده و چندعاملی است که علاوه بر عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی و روانی نقش مهمی در شروع و پیشرفت آن دارند. استرسهای زندگی، سوء مصرف مواد، تغییرات خواب، فشارهای اجتماعی، تجربه ضربههای روانی و ساختارهای شخصیتی آسیبپذیر از مهمترین عوامل مؤثر هستند.
شناخت و درک این عوامل میتواند به پیشگیری، تشخیص زودهنگام و درمان مؤثرتر اختلال دوقطبی کمک کند. بنابراین، توجه به محیط زندگی و وضعیت روانی افراد در کنار درمانهای دارویی برای مدیریت موفق این اختلال حیاتی است.
source