کد خبر: 288611

تاریخ انتشار: چهارشنبه 05 آذر 1404 – 22:18

به گزارش بهداشت نیوز دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با استناد به منابع تفسیری و تاریخی، مسئله فدک را فراتر از یک نزاع ملکی دانست. استاد خسروپناه تصریح کرد که بر اساس آیه ۲۶ سوره اسراء «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ»، پیامبر اکرم (ص) مأمور شد تا حق خویشاوندان را ادا کند و طبق روایات متعدد که در تفاسیر فریقین آمده، این آیه سند اعطای فدک به حضرت زهرا (س) است.

وی توضیح داد که فدک، دهکده‌ای حاصلخیز در نزدیکی خیبر بود که بدون جنگ و با تسلیم یهودیان به دست پیامبر (ص) رسید و طبق نص قرآن، اختیار آن با رسول خدا بود. بنابراین غصب آن پس از رحلت پیامبر، نه تنها یک ظلم مالی، بلکه آغاز انحراف در مسیر حق و نادیده گرفتن دستور صریح پیامبر تلقی می‌شود.

نقد علمی حدیث «لا نورث» با تکیه بر استدلال‌های کلامی

استاد خسروپناه در بخش دیگری از سخنانش، استناد خلیفه وقت به حدیث «نَحنُ مَعشَرُ األَنبیاءِ لَا نُورَث» را از منظر علمی و روایی به چالش کشید. او با اشاره به اینکه این روایت با آیات قرآن کریم درباره ارث بردن انبیاء (مانند ارث بردن سلیمان از داوود) ناسازگار است، تأکید کرد که علمای بزرگ شیعه همچون شیخ مفید، علامه حلی و صاحب کتاب «کشف‌الغمّه»، با دلایل متقن جعلی بودن یا بی‌اعتباری این حدیث را اثبات کرده‌اند. وی یادآور شد که حتی برخی محققان اهل سنت نیز در برابر این حدیث موضع گرفته‌اند، چرا که با سیره عملی پیامبر (ص) در زمان حیاتشان منافات داشت.

روایت خیبر و جایگاه بی‌بدیل امیرالمؤمنین (ع)

استاد خسروپناه با گریزی به تاریخ جنگ خیبر، به تبیین جایگاه ولایت پرداخت. او با اشاره به ناکامی فرماندهان اولیه در فتح قلعه‌های خیبر، یادآور شد که پرچم نهایتاً به دست باکفایت امیرالمؤمنین (ع) سپرده شد.

وی افزود: پیامبر (ص) در آن واقعه، ضمن شفای چشمان علی (ع)، بار دیگر بر جایگاه و منزلت هارونی او نسبت به خود تأکید ورزید؛ جایگاهی که نشان‌دهنده انتخابی الهی برای ولایت و جانشینی بود. به گفته استاد خسروپناه، فتح خیبر و شکست سران یهود (مرحب، حارث و یاسر) تنها با تکیه بر همین نیروی ولایت محقق شد.

جامعه‌شناسی صدر اسلام و غربالگری خواص

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی جامعه پس از رحلت پیامبر را به سه طیف تقسیم کرد.

وی افزود: دسته اول ولایت‌مداران بودند که گروهی اندک اما بصیر همچون سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و حذیفه که بر عهد خود پایبند ماندند و دسته دوم طُلَقاء که گروهی که پس از فتح مکه و از روی اکراه یا مصلحت به ظاهر اسلام آوردند اما ایمان در قلبشان ریشه ندوانده بود.

استاد خسروپناه دسته سوم را اکثریت متزلزل دانست و گفت این افراد که اگرچه شهادتین گفته بودند، اما به دلیل ضعف درونی و تأثیرپذیری از جریان نفاق، امنیت روانی و مسیر حقیقی جامعه را به خطر انداختند.

تطبیق تاریخی؛ تفاوت گناه فردی با جنگ علیه دین

استاد خسروپناه با پیوند زدن مباحث تاریخی به مسائل روز، به تحلیل ماهیت گناه در جامعه پرداخت. او با ذکر مثالی درباره حجاب، تفاوت قائل شد میان کسی که از روی غفلت یا جهل مرتکب گناهی می‌شود (که ناشی از سستی ایمان است) و جریانی که سعی در تئوری‌سازی برای گناه و تحریف دین دارد.

وی تأکید کرد: کاری که در ماجرای فدک و سقیفه رخ داد، از جنس دوم بود؛ یعنی تلاش برای مشروعیت‌بخشی به انحراف. از این رو، قیام حضرت زهرا (س) مقابله با «تحریف» بود، نه صرفاً دعوا بر سر یک قطعه زمین.

سه مرحله «جهاد تبیین» فاطمی

وی در پایان، راهبرد مبارزاتی حضرت زهرا (س) را الگوی کاملی از «جهاد تبیین» دانست که در سه مرحله عملیاتی شد: نخست، گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره و اعتراض مستقیم به خلیفه؛ دوم، ایراد خطبه‌ای آتشین و مستدل در مسجد مدینه با حضور مهاجرین و انصار؛ و سوم، روشنگری در جمع زنان انصار.

استاد خسروپناه خاطرنشان کرد: این سه خطبه نشان داد که حکمرانی فاطمی، نه با شمشیر، بلکه با کلام، استدلال و بیدار کردن وجدان‌ها برای بازگرداندن جامعه به مسیر حق صورت می‌گیرد.

source

توسط visitmag.ir