رفتار پرخاشگرانه یکی از پیچیدهترین و مهمترین پدیدههای روانشناختی و اجتماعی است که در تمام جوامع بشری دیده میشود. این رفتار میتواند باعث بروز آسیبهای جسمی و روانی در فرد و جامعه شود و در نهایت به تخریب روابط اجتماعی، خانوادگی و فردی منجر گردد. بررسی عوامل مؤثر بر رفتار پرخاشگرانه از منظر روانشناسی، به ویژه ارتباط آن با اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی، میتواند در درک بهتر این رفتار و طراحی راهکارهای مؤثر پیشگیری و درمان نقش بسزایی داشته باشد.
در این مقاله، ابتدا به تعریف اضطراب، افسردگی و پرخاشگری میپردازیم و سپس ارتباط بین این سه متغیر را بررسی خواهیم کرد. در نهایت، پیامدها و راهکارهای درمانی مطرح خواهند شد.
اضطراب
اضطراب به عنوان یک واکنش هیجانی نسبت به تهدیدهای واقعی یا خیالی تعریف میشود که با علائمی چون نگرانی، ترس، تنش عضلانی، افزایش ضربان قلب و تعریق همراه است (American Psychiatric Association, 2013). اضطراب به دو شکل طبیعی و بیماریزا دیده میشود؛ اضطراب طبیعی واکنشی ضروری برای مقابله با خطر است، اما اضطراب بیماریزا به حالتی مزمن و ناتوانکننده تبدیل میشود.
افسردگی
افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی است که با خلق افسرده، کاهش علاقه و لذت، خستگی، کاهش انرژی، احساس بیارزشی و افکار خودکشی تعریف میشود (WHO, 2020). این اختلال میتواند عملکرد فرد را در زندگی روزمره به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
رفتار پرخاشگرانه
پرخاشگری رفتاری است که با قصد آسیب رساندن به دیگران یا تخریب اموال همراه است. این رفتار میتواند کلامی یا جسمی باشد و ریشه در عوامل روانشناختی، زیستی و اجتماعی دارد (Buss & Perry, 1992). پرخاشگری ابزاری (هدفمند) و پرخاشگری هیجانی (احساسی) دو نوع اصلی پرخاشگری هستند.
مطالعات متعددی نشان دادهاند که اضطراب و پرخاشگری رابطهای پیچیده و چندوجهی دارند. به طور سنتی، اضطراب بیشتر با اجتناب از موقعیتهای تهدیدآمیز مرتبط بوده و انتظار میرود که اضطراب باعث کاهش پرخاشگری شود، زیرا فرد مضطرب تمایل دارد از مواجهه با شرایط خطرناک خودداری کند (Berkowitz, 1993).
با این حال، تحقیقات جدید نشان دادهاند که اضطراب در برخی موارد میتواند به صورت غیرمستقیم باعث افزایش رفتار پرخاشگرانه شود. به طور مثال:
-
افراد مضطرب ممکن است در شرایط تنشزا، به دلیل عدم کنترل هیجانات و کاهش توانمندیهای مقابلهای، واکنشهای پرخاشگرانه نشان دهند (Lazarus, 1991).
-
اضطراب باعث افزایش حساسیت به تهدید و سوءتفاهم در ارتباطات اجتماعی میشود که ممکن است منجر به رفتارهای تهاجمی شود (Rudolph et al., 2014).
-
برخی از افراد برای کاهش اضطراب خود از طریق رفتارهای پرخاشگرانه، احساس کنترل و قدرت را به دست میآورند (Halevy et al., 2014).
مثال عملی
یک نوجوان مضطرب در مدرسه ممکن است به دلیل ترس از تحقیر شدن یا آزار از سوی همکلاسیها، واکنش پرخاشگرانه نشان دهد. این واکنش گاه به صورت کتک زدن یا ناسزاگویی بروز میکند که به اشتباه میتواند به عنوان خشونت ارادی تفسیر شود، در حالی که ریشه آن اضطراب و ترس است.
ارتباط بین افسردگی و رفتار پرخاشگرانه
برخلاف تصور رایج که افسردگی با انزوا و گوشهگیری همراه است، بسیاری از مطالعات به رابطه مثبت افسردگی با پرخاشگری اشاره کردهاند. افسردگی میتواند از طرق مختلف موجب بروز رفتارهای تهاجمی شود:
-
افسردگی موجب کاهش مهارتهای حل مسئله و کنترل تکانه میشود که فرد را مستعد پرخاشگری میکند (Leibenluft et al., 2003).
-
احساس درماندگی و ناامیدی در افراد افسرده ممکن است به جای درونریزی هیجانات، به صورت بیرونی و پرخاشگرانه بروز یابد (Coccaro et al., 2014).
-
افکار منفی و خود انتقادی در افسردگی ممکن است باعث افزایش تحریکپذیری و واکنشهای شدید به محرکها شود (Fava et al., 2000).
نقش افسردگی در خشونت
مطالعات نشان دادهاند که افسردگی، به ویژه در موارد شدید، میتواند یکی از عوامل پیشبینیکننده خشونتهای خودی (خودآزاری و خودکشی) و پرخاشگری به دیگران باشد. افسردگی با اختلال در تنظیم هیجانات، کاهش مهارتهای مقابلهای و افزایش ناکامیهای روانی همراه است که میتواند خشونت را تشدید کند (Kim et al., 2017).
نقش مشترک اضطراب و افسردگی در رفتار پرخاشگرانه
اضطراب و افسردگی اغلب به طور همزمان در افراد مشاهده میشوند و تأثیر متقابل آنها در بروز پرخاشگری قابل توجه است:
-
همبودی اضطراب و افسردگی میتواند باعث افزایش شدت رفتارهای پرخاشگرانه شود، چرا که هر دو اختلال منجر به کاهش توانایی تنظیم هیجانی و افزایش حساسیت به استرس میشوند (Nock et al., 2006).
-
افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی ممکن است در موقعیتهای استرسزا واکنشهای تهاجمی بیشتری نشان دهند، زیرا سیستم مقابلهای آنها مختل شده است (Connor-Smith & Flachsbart, 2007).
-
در برخی موارد، پرخاشگری به عنوان مکانیزمی برای کاهش اضطراب و افسردگی استفاده میشود که البته یک راهبرد ناسالم و مخرب است (McLaughlin et al., 2012).
پیامدهای رفتار پرخاشگرانه ناشی از اضطراب و افسردگی
پرخاشگری ناشی از اضطراب و افسردگی میتواند پیامدهای جدی برای فرد و جامعه داشته باشد:
-
پیامدهای فردی: کاهش کیفیت زندگی، افزایش تنشهای خانوادگی، اختلال در روابط اجتماعی، بروز مشکلات شغلی و تحصیلی، و افزایش خطر ابتلا به اختلالات روانی دیگر.
-
پیامدهای اجتماعی: افزایش خشونتهای خیابانی و خانوادگی، بالا رفتن هزینههای درمانی و اجتماعی، و کاهش امنیت روانی جامعه.
راهکارهای پیشگیری و درمان
برای مقابله با رفتارهای پرخاشگرانه مرتبط با اضطراب و افسردگی، راهکارهای متعددی مطرح شدهاند:
رواندرمانی
-
رفتاردرمانی شناختی (CBT): به افراد کمک میکند تا الگوهای فکری منفی خود را شناسایی و تغییر دهند و مهارتهای کنترل خشم و مقابله با استرس را بیاموزند.
-
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT): تمرکز بر پذیرش هیجانات و کاهش اجتناب از آنها.
-
درمان گروهی: افزایش حمایت اجتماعی و آموزش مهارتهای اجتماعی.
دارودرمانی
-
استفاده از داروهای ضدافسردگی و ضد اضطراب در موارد شدید، تحت نظر پزشک روانپزشک.
-
در برخی موارد داروهای تثبیتکننده خلق و ضد روانپریشی نیز برای کاهش پرخاشگری تجویز میشوند.
آموزش مهارتهای زندگی
-
آموزش مهارتهای مدیریت خشم و حل مسئله در مدارس و محیطهای کاری.
-
آموزش مهارتهای مقابله با استرس و تنظیم هیجانات.
حمایت اجتماعی
-
ایجاد شبکههای حمایتی خانوادگی و اجتماعی برای کاهش احساس تنهایی و درماندگی.
-
مشارکت در گروههای حمایتی و فعالیتهای گروهی.
نتیجهگیری
رفتار پرخاشگرانه، اضطراب و افسردگی سه پدیده روانشناختی مرتبط هستند که به صورت پیچیده و چندبعدی بر یکدیگر تأثیر میگذارند. اضطراب و افسردگی میتوانند با کاهش مهارتهای مقابلهای، افزایش تحریکپذیری و اختلال در تنظیم هیجانات، زمینهساز بروز رفتارهای پرخاشگرانه شوند. شناخت این روابط، به ویژه در زمینه پیشگیری و درمان، اهمیت فراوانی دارد و نیازمند همکاری میان روانشناسان، روانپزشکان، خانوادهها و جامعه است.
source