فحاشی یا ناسزاگویی رفتاری است که در تمامی جوامع به عنوان نوعی ناهنجاری یا واکنش منفی شناخته می‌شود، هرچند در برخی فرهنگ‌ها شدت و نوع آن متفاوت است. این پدیده در دوران بزرگسالی اغلب به عنوان نشانه‌ای از خشم، ناتوانی در مهار هیجان‌ها یا حتی پرخاشگری درونی در نظر گرفته می‌شود، اما ریشه‌های آن در بسیاری از موارد به دوران کودکی بازمی‌گردد. کودکی مرحله‌ای حساس در شکل‌گیری شخصیت و الگوهای رفتاری است و فحاشی می‌تواند بازتابی از تجربیات روانی، تربیتی و اجتماعی این دوره باشد. در این مقاله تلاش می‌شود تا ریشه‌های روان‌شناختی فحاشی در دوران کودکی بررسی شود و عوامل گوناگونی که موجب بروز این رفتار می‌شوند، تحلیل گردند.

از منظر روان‌شناسی، فحاشی به استفاده از زبان برای ابراز خشم، تحقیر، تهدید یا حمله به دیگران گفته می‌شود. این رفتار می‌تواند کلامی، نوشتاری یا حتی غیرکلامی باشد (مانند اشاره‌های توهین‌آمیز). در کودکان، فحاشی می‌تواند به شکل تکرار واژگان شنیده‌شده از محیط، تقلید از والدین یا واکنشی هیجانی به ناکامی بروز یابد.

عوامل روان‌شناختی مؤثر در شکل‌گیری فحاشی در کودکی

 یادگیری مشاهده‌ای (الگوبرداری)

یکی از نظریه‌های بنیادین در روان‌شناسی رفتار، نظریه یادگیری اجتماعی بندورا است. بر اساس این نظریه، کودکان بسیاری از رفتارهای خود را از طریق مشاهده و تقلید از دیگران می‌آموزند. اگر کودک در خانواده‌ای بزرگ شود که والدین یا بزرگ‌ترها در موقعیت‌های مختلف از الفاظ رکیک استفاده می‌کنند، احتمال یادگیری و تکرار این رفتار از سوی کودک بالا خواهد رفت.

مثال: کودکی که در محیط خانه شاهد دعوای مکرر والدین با استفاده از ناسزا باشد، ممکن است این رفتار را به عنوان روشی مشروع برای ابراز خشم یا درخواست توجه بیاموزد.

محرومیت عاطفی یا توجه ناکافی

کودکانی که از محبت و توجه کافی در خانه برخوردار نیستند، ممکن است برای جلب توجه، دست به رفتارهایی بزنند که واکنش‌برانگیز است، از جمله فحاشی. در واقع، فحاشی در این کودکان گاه نه به دلیل خشونت درونی، بلکه به‌مثابه فریادی برای شنیده شدن است.

 پرخاشگری نهفته

برخی کودکان به دلایل مختلفی چون طرد شدن از سوی همسالان، تجربه خشونت یا احساس بی‌عدالتی، دچار پرخاشگری نهفته می‌شوند. این پرخاشگری ممکن است در قالب فحاشی بروز یابد، زیرا کودک هنوز قادر به ابراز هیجانات منفی خود به شکل‌های سازنده‌تر نیست.

 ضعف در مهارت‌های تنظیم هیجانی

تنظیم هیجانات از جمله مهارت‌هایی است که در دوران کودکی به‌تدریج شکل می‌گیرد. کودکانی که فاقد این مهارت هستند، در مواجهه با خشم، ناکامی یا اضطراب، ممکن است سریع به فحاشی روی آورند. روان‌شناسان معتقدند که این کودکان نیاز به آموزش روش‌های جایگزین ابراز هیجان دارند.

 عزت‌نفس پایین

کودکانی که عزت‌نفس ضعیفی دارند، ممکن است برای حفظ نوعی برتری ظاهری یا دفع تهدیدهای بیرونی، به استفاده از الفاظ توهین‌آمیز روی آورند. فحاشی در این موارد به عنوان نوعی “نقاب دفاعی” عمل می‌کند.

خانواده به عنوان نخستین محیط اجتماعی کودک، بیشترین تأثیر را بر شکل‌گیری رفتارها و نگرش‌های او دارد.

الف) سبک‌های فرزندپروری

  • سبک مستبدانه: والدینی که از شیوه‌های خشن و کنترل‌گرایانه استفاده می‌کنند، ممکن است ناخواسته به کودک بیاموزند که برای اعمال نفوذ باید از زبان خشن و فحاشی استفاده کرد.

  • سبک سهل‌گیرانه: در این نوع تربیت، والدین محدودیت و انضباط مشخصی تعیین نمی‌کنند؛ کودکان یاد می‌گیرند که بدون پیامد منفی می‌توانند فحاشی کنند.

  • سبک مقتدرانه: بهترین سبک فرزندپروری از نظر روان‌شناسی، که شامل محبت توأم با قاطعیت است و به کودک یاد می‌دهد چگونه احساسات خود را بدون آسیب زدن به دیگران ابراز کند.

ب) خشونت خانگی

کودکانی که شاهد یا قربانی خشونت خانگی هستند، بیشتر در معرض فحاشی قرار دارند. در چنین محیطی، کودک فحاشی را نه تنها می‌شنود، بلکه آن را به عنوان ابزاری برای بقا و دفاع از خود فرا می‌گیرد.

تأثیرات محیط آموزشی و اجتماعی

مدرسه

محیط مدرسه می‌تواند نقش دوگانه‌ای در این موضوع ایفا کند. از یک سو، مدارس با برنامه‌های مشاوره‌ای و آموزشی می‌توانند به کاهش فحاشی کمک کنند؛ از سوی دیگر، اگر محیط مدرسه دارای معلمانی مستبد یا همکلاسی‌های پرخاشگر باشد، کودک ممکن است الگوی فحاشی را از آنجا بگیرد.

 فضای مجازی و رسانه‌ها

کودکان و نوجوانان امروز بیش از هر زمان دیگری با رسانه‌ها در تماس‌اند. بسیاری از برنامه‌های کارتونی، ویدئوهای شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های ویدیویی دارای محتواهای خشن یا فحاشانه هستند که می‌تواند تأثیر منفی بر زبان و رفتار کودک بگذارد. اگر نظارت و هدایت کافی وجود نداشته باشد، کودک ممکن است فحاشی را رفتاری عادی تلقی کند.

نقش همسالان و فشار اجتماعی

کودکان برای پذیرش در گروه همسالان، گاه به انجام رفتارهایی دست می‌زنند که با ارزش‌های خانوادگی آنان مغایرت دارد. در برخی گروه‌های دوستی، فحاشی به عنوان نشانه‌ای از “بزرگ شدن”، “قدرت” یا “مرد بودن” تلقی می‌شود و کودکان برای حفظ جایگاه خود، آن را تکرار می‌کنند.

اثرات بلندمدت فحاشی در کودکی

رفتار فحاشانه اگر در کودکی کنترل نشود، می‌تواند در بزرگسالی به مشکلات جدی‌تری منجر شود:

  • ضعف در روابط اجتماعی و بین‌فردی

  • افزایش احتمال رفتارهای خشونت‌آمیز

  • طرد شدن از سوی همسالان یا همکاران

  • مشکلات شغلی و تحصیلی

  • درگیر شدن با قانون و مشکلات حقوقی

راهکارهای درمانی و مداخلاتی

 آموزش مهارت‌های زندگی

برنامه‌های آموزش مهارت‌های ارتباطی، حل مسئله، کنترل خشم و همدلی می‌توانند به کودکان کمک کنند تا راه‌های جایگزین برای ابراز هیجانات خود بیاموزند.

 درمان شناختی-رفتاری (CBT)

درمان‌های شناختی-رفتاری می‌توانند به کودکان کمک کنند تا افکار ناکارآمد خود را شناسایی کرده و الگوهای رفتاری بهتری جایگزین کنند.

 مداخلات خانوادگی

آموزش والدین برای بهبود شیوه‌های تربیتی و یادگیری مهارت‌های کنترل خشم در خانه بسیار حیاتی است. جلسات مشاوره خانوادگی می‌تواند تعارض‌ها را کاهش داده و فضای ایمن‌تری برای کودک فراهم آورد.

نظارت بر رسانه‌ها

نظارت و گفت‌وگوی فعال والدین درباره محتوای رسانه‌ها می‌تواند از تأثیر منفی برنامه‌های فحاشانه بر کودک جلوگیری کند. والدین باید الگویی سازنده برای مصرف رسانه‌ای فرزندان خود باشند.

نتیجه‌گیری

فحاشی در کودکی پدیده‌ای سطحی و گذرا نیست، بلکه نشانه‌ای از مشکلات عمیق‌تر درونی، روانی، محیطی یا تربیتی است. شناخت ریشه‌های روان‌شناختی آن می‌تواند به مداخلات مؤثرتر منجر شود. به جای سرزنش کودک، باید با نگاهی علمی و همدلانه به دنبال درک علل این رفتار بود و در جهت اصلاح آن تلاش کرد. خانواده، مدرسه، رسانه‌ها و جامعه به‌طور مشترک در شکل‌گیری و کاهش این رفتار نقش دارند. آموزش، آگاهی و حمایت روان‌شناختی کلید پیشگیری و درمان فحاشی در کودکی است.

source

توسط visitmag.ir