در میان پیامهای مثبت و پرشور، گروهی از بومیان با نگرانی به نبود زیرساختهای مناسب و عدم رعایت فرهنگ گردشگری اشاره کردهاند؛ امری که موجب دلخوری آنان از معرفی گسترده محل سکونتشان شده است.
اما راه حل چیست؟
ما ایرانیان، بهویژه مردم خراسان جنوبی، به مهماننوازی شهرهایم و در مقایسه با دیگر فرهنگها، رفتار پذیرایی ما بارزتر است؛ اما در عرصهی اجرا، چالشهایی در تعامل گردشگران با جوامع روستایی پدیدار میشود. این تعارضات نشان میدهند که مهمترین اصل در توسعه گردشگری، لزوم ورود جدی مسئولان دولتی (بخشدار،فرماندار،استاندار) برای فراهم کردن زیرساخت های لازم، آموزش جامعهی میزبان و میهمان در تمامی جنبه های فرهنگی، اقتصادی و.. است.
با آموزش مناسب، میتوان به این امید داشت که منافع اقتصادی گردشگری، سهم جوامع محلی را نیز به همراه داشته باشد. فراهم ساختن زیرساختهای ضروری، ارتقای دانش میزبانی و رعایت اصول فرهنگی، نیازهای حیاتیای هستند که نهتنها به افزایش آرامش دو سوی این تعامل کمک میکنند، بلکه مانع از تخریب فرهنگ بومی و آسیبهای اقتصادی به جوامع محلی میشوند.
از این رو لازم است ساکنان مناطق بکر و دیدنی، با همکاری دغدغهمندان و مسئولان محلی، چالشهای موجود را با عزم جدی در قالب یک مطالبه عمومی از مسیر درست پیگیری کرده و پیش از آنکه آسیبهای جبرانناپذیر به بار آید، مسیر ورود بخش خصوصی و دولتی را برای توسعهی پایدار و پیشرفت منطقه هموار سازند.
چالش های حضور گردشگران برای امروز و دیروز نبوده و بالاخره برای حل اساسی از جایی میباید شروع کرد..و متاسفانه یا خوشبختانه این جمله معروف ” کَس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من” سرآغاز هر آرامشی است.
هیچ دلسوزی بهتر از خودمان(ساکنین محلی) برای شروع رفع این مسیر نیست..
مسیری که اگر با تدبیر صحیحی روبرو شود نه تنها مانع از سلب آرامش شده بلکه شکوفایی را به همراه دارد..
وقتی جشنوارهی کاشت یا برداشت سیب زمینی روستایی در یک منطقه باعث شکوفایی اقتصاد جامعهی آن محل شده چرا انبوه ظرفیت های منطقهی ما با یک عزم جدی و برنامه ریزی صحیح نتواند موجب آرامش و آسایش همگان باشد؟
گاهی یک خبر معجزه میکند…
source