انتظار از دیگران یکی از اصلی‌ترین دلایلی است که باعث ناامیدی و ناراحتی ما می‌شود، حتی اگر این انتظارات از نزدیک‌ترین افراد به ما باشد. بسیاری از تعالیم فلسفی و دینی، مانند بودیسم، توصیه می‌کنند که برای داشتن آرامش، باید انتظارات را رها کرد. اما آیا واقعاً می‌توان این کار را به طور کامل انجام داد؟ در حقیقت، رها کردن تمامی انتظارات غیرممکن است، اما تمرکز بیش از حد بر آن‌ها نیز چندان منطقی نیست.

در این مقاله از “زندگی سالم” به بررسی این موضوع می‌پردازیم که چگونه انتظارات ما از دیگران می‌توانند بر روابط شخصی ما تأثیر بگذارند و چه زمانی باید این انتظارات را تعدیل کنیم.

پس آیا انتظار داشتن خوب است یا بد؟ بهتر است این سؤال را به شکل دیگری مطرح کنیم: چه زمانی داشتن انتظارات مثبت و چه زمانی منفی است؟

زمان‌هایی که بهتر است انتظارات را رها کنیم:

۱. وقتی شرایط خارج از کنترل ماست

ما ممکن است امید داشته باشیم که فردی تصمیمی بگیرد که به نفع ما باشد یا اتفاقات مطابق میل ما پیش بروند. اما بین “امید داشتن” و “انتظار داشتن” تفاوت زیادی وجود دارد.

وقتی امیدوار هستیم، می‌دانیم که نتیجه تضمین‌شده نیست، اما همچنان خوش‌بین می‌مانیم. در مقابل، وقتی انتظاری داریم، خود را برای یک نتیجه خاص آماده کرده‌ایم و اگر این نتیجه محقق نشود، دچار ناامیدی می‌شویم. بنابراین، وقتی که نتیجه یک اتفاق تحت کنترل ما نیست، بهتر است به جای انتظار، صرفاً امید داشته باشیم.

۲. وقتی از دیگران می‌خواهیم که تغییر کنند

تغییر یک فرآیند دشوار است و افراد تنها زمانی تغییر می‌کنند که خودشان بخواهند. ما نمی‌توانیم از کسی انتظار داشته باشیم که بلافاصله پس از درخواست ما تغییر کند، یا حتی اصلاً تغییر کند.

البته می‌توانیم از دیگران بخواهیم رفتار خود را اصلاح کنند و اگر برایشان مهم باشیم، ممکن است این کار را انجام دهند. اما تغییر هیچ‌گاه تضمین‌شده نیست. بهتر است فرض کنیم که اوضاع به همان شکل باقی می‌ماند و متناسب با آن تصمیم بگیریم.

۳. وقتی سطح انتظارات بیش از حد بالاست

انتظار داشتن اینکه همه چیز دقیقاً مطابق برنامه پیش برود، معمولاً به ناامیدی منجر می‌شود. اگر بیش از حد کمال‌گرا باشیم، احتمال دارد که از کوچک‌ترین نقص‌ها دچار سرخوردگی شویم. در عوض، بهتر است انعطاف‌پذیر باشیم و بپذیریم که ممکن است برخی جزئیات مطابق میل ما پیش نروند.

زمان‌هایی که داشتن انتظارات منطقی است:

۱. احترام به مرزهای شخصی

هر فردی مسیر خود را در زندگی دارد، اما در یک رابطه سالم، می‌توان انتظار داشت که مرزهای ما رعایت شوند. اگر ما به صراحت اعلام کنیم که از نوع خاصی از رفتار ناراحت می‌شویم، منطقی است که انتظار داشته باشیم این مرزها محترم شمرده شوند.

ما نمی‌توانیم اعمال دیگران را کنترل کنیم، اما می‌توانیم درخواست کنیم که با ما به شیوه‌ای محترمانه رفتار شود. عدم احترام به مرزها چیزی نیست که بتوان آن را برای مدت طولانی تحمل کرد.

۲. تمایل به گفت‌وگو و حل مشکلات

ما همیشه نمی‌توانیم خواسته‌های خود را محقق کنیم، اما انتظار داشتن یک گفت‌وگوی سالم و منطقی امری طبیعی است. گفت‌وگو پیش‌نیاز اصلی برای رسیدن به یک توافق یا راه‌حل است.

اگر فرد مقابل حتی حاضر به گفت‌وگو نباشد، احتمال حل شدن مشکل بسیار کم خواهد بود. در این صورت، بهتر است نه انتظار بیشتری داشته باشیم و نه خود را درگیر رابطه‌ای کنیم که آینده‌ای ندارد.

۳. احترام به هویت و شخصیت فردی

برخی رفتارها را به هیچ عنوان نباید تحمل کرد. توهین، درگیری، نادیده گرفتن مرزهای شخصی و بی‌احترامی به هویت و تصمیمات فردی از جمله مواردی هستند که در یک رابطه سالم نباید وجود داشته باشند.

اگر این حداقل انتظارات برآورده نشوند، نشانه روشنی است که باید از آن رابطه فاصله گرفت. داشتن انتظارات غیرواقع‌بینانه مضر است، اما کاهش بیش از حد سطح انتظارات نیز می‌تواند به ضرر ما باشد.

نتیجه‌گیری

انتظارات بخش جدایی‌ناپذیر از روابط انسانی هستند. اما تفاوت اساسی بین انتظارات منطقی و غیرواقع‌بینانه وجود دارد. اگر بتوانیم مرزهای خود را مشخص کنیم، برای دیگران احترام قائل شویم و بپذیریم که برخی امور خارج از کنترل ما هستند، می‌توانیم از بسیاری از ناامیدی‌ها جلوگیری کنیم. روابط سالم بر پایه درک متقابل، گفت‌وگو و احترام بنا شده‌اند. اگر یاد بگیریم که کجا باید انتظارات خود را رها کنیم و کجا باید روی آن‌ها پافشاری کنیم، آرامش بیشتری را در زندگی تجربه خواهیم کرد.

منبع : makemebetter



source

توسط visitmag.ir