به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ملی،  دیگر آن دوران گذشته است که پدر و مادرها و بزرگان فامیل آستین بالا می‌زدند و برای آینده جوانان فامیل، تصمیم می‌گرفتند.

آن زمان که در جمع‌ها و مهمانی‌های فامیل، تا دختر و پسری به سن ازدواج می‌رسید، امانش نمی‌دادند و سریع دست به کار می‌شدند، تا به قول معروف برود قاطی مرغ‌ها! البته فاصله ما با این اتفاقات در دهه‌های اخیر آنقدر دور شده است، که جوانان دهه هفتادی و بعضا هشتادی ممکن است اصلا این اصطلاحات را نشنیده باشند. هرچند سهم قابل توجهی از مجردها را جوانان دهه شصتی تشکیل می‌دهند، که در مقابل همه برچسب‌ها ایستادگی کردند و تعداد قابل توجهی از آنها حتی برای یک بار هم تن به ازدواج ندادند.

آمار افرادی که حتی یکبار هم ازدواج نکرده‌اند، حاکی از آن است که هیچ کدام از طرح‌های تشویقی برای ازدواج موثر نبوده است. اما باز هم مهم‌ترین مساله در این میان، مسائل اقتصادی است. با توجه به رکود اقتصادی در دهه‌های اخیر، تعداد افرادی که دارای شغلی آینده دار و با حقوق کافی هستند، که از توان پرداخت هزینه اولیه یک زندگی معمولی برآیند، همچنان بسیار کم است! درحالی که به جمعیت افراد زیرخط فقر در جامعه مرتب افزوده می‌شود، دیگر دل و دماغی برای افراد نمی‌ماند، که در سفره کوچک و تنگ خود، دیگری را هم شریک کنند. هرچند بزرگ‌ترها می‌گویند که در گذشته، افراد یک خانواده بعد از ازدواج با نداری و بی‌پولی و حداقل امکانات به قول معروف می‌ساختند، اما جوانان امروز دیگر اینگونه تفکرها را نمی‌پسندند.

علل اقتصادی درکنار عوامل اجتماعی

عالیه شکربیگی، جامعه‌شناس زنان و خانواده، درباره علل کاهش میل جوانان به ازدواج  گفت: مساله این است که جوانان اگر ازدواج نمی‌کنند، ریشه در چند عامل دارد. اولین بحثی که در این بستر وجود دارد، علل اقتصادی می‌تواند باشد. مثلا فرض کنید یک جوانی که می‌خواهد ازدواج کند، آیا توانمندی امکانات مالی را دارد که بتواند یک خانه در حد معمول معقول اجاره کند، هزینه مراسم ازدواج را فراهم کند، یا فرض کنید توانمندی این را داشته باشد که در ادامه فرزندآوری داشته باشد. بنابراین من فکر می‌کنم یک دلیل آن می‌تواند بحث اقتصادی باشد. مثلا فرض کنید، حالا یک جوانی که شغل ندارد، امکانات مالی ندارد، با خودش فکر می‌کند که من اگر بیایم و ازدواج کنم و فرضا 100سکه را هم مهریه قراردهم، اگر به هر دلیل نتوانند هردوطرف به این زندگی مشترک ادامه دهند، چگونه آن سکه‌ها را این فرد پرداخت کند؟

این جامعه‌شناس درباره دیگر دلایل کاهش ازدواج افزود: یک دلیل دیگر آن می‌تواند تغییر نگره‌های ارزش در جوانان ما باشد. درواقع شاید تجربه شکل‌های دیگری از زندگی باعث شده است که به راحتی تن به ازدواج ندهند و تغییر نگرشی نسبت به ازدواج پیداکرده‌اند.حالا رفتن جوانان به سمت شکل‌های دیگری از زندگی مثل ازدواج سفید، در ازدواج سفید طرفین تقبل می‌کنند که هرکدام یک سهمی از اداره زندگی را به عهده بگیرند و تا زمانی درکنار هم زندگی کنند که آن رابطه ناب عاطفی بین آنها هست و وقتی هم که تمام می‌شود، گذر از هفت خوان رستم ازدواج‌های رسمی را ندارند.

او با اشاره به دلایل اقتصادی و اجتماعی توامان در عدم علاقه جوانان به ازدواج افزود: اینها درواقع معضلاتی است که هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ تغییر نگرشی، هم به لحاظ ارزش‌های مدرن، به نظرمن در کاهش ازدواج تاثیرگذار است.

این جامعه‌شناس در ادامه با اشاره به شکل‌های دیگر ازدواج، افزود: ما گونه‌های مختلفی از زندگی در بستر خانواده‌ها داریم، مثلا گونه سنتی، مدرن، درحال‌گذار، پست مدرن، ایرانی اسلامی داریم. همه اینها سبب می‌شود که جوانان نسبت به تداوم و پایداری زندگی خود آن ارزش‌ها و جهان بینی که درهر فرد و خانواده آن وجود دارد، نوع زندگی‌اش را رقم بزند. شکل‌های دیگری از ازدواج، چون ازدواج سفید که شکل مدرن ازدواج است. یعنی زندگی پارتنری درواقع در میان جامعه بیشتر رواج پیدا کرده است.

شکربیگی درباره دلیل گرایش به زندگی پارنتری در میان جوانان افزود: از دلایل رواج این شکل از زندگی مشترک، می‌توان به مشکلات اقتصادی اشاره کرد. ما نمی‌توانیم بگوییم که مسائل اقتصادی از مسائل اجتماعی جداست. درواقع مسائل اجتماعی ریشه در اقتصاد هم دارد. این دو یک رابطه رفت و آمدی با هم دارند. نمی‌توانیم بگوییم تنها دلیل در اجتماع است. در اجتماع انسان‌ها هستند، گروه‌ها هستند و تعاملاتی که ریشه در تامین معیشت زندگی دارد. اینها خود مباحثی است که باید در نظرگرفته شود.

بی میلی جوانان مستقل به ازدواج

مساله مهم در بحث ازدواج این است که تنها افرادی که توانایی اقتصادی حداقلی برای ازدواج ندارند نیستند که تن به ازدواج نمی‌دهند، بلکه حتی جوانانی که از شرایط نسبتا مساعد اقتصادی برخوردارند و از عهده تامین معیشت یک خانواده سه نفره برمی‌آیند هم، ترجیح می‌دهند که ازدواج نکنند. در این میان زنان و مردان هرکدام دلایل خاص خود را دارند. در سال‌های اخیر، مجرد ماندن زنان و مردان، با نگاهی متفاوت از گذشته، درحالی پذیرفته شد، که بسیاری از جوانانی که توانایی زندگی مستقل را داشتند، زندگی مجردی را انتخاب کردند. هرچند در دهه‌های گذشته زندگی مجردی به‌خصوص برای زنان در ایران از منظر عمومی پذیرفته نبود، اما امروز دیگر آن نگاه منفی که در گذشته به این سبک از زندگی می‌شد، مطرح نیست. در این میان زنانی که دارای شغل و تحصیلات عالی هستند، و از عهده اداره زندگی شخصی خود به تنهایی برمی‌آیند، دیگر به سادگی تن به ازدواج نمی‌دهند و این مساله در میان مردان حتی بیش از زنان است. صرف نظر از مسائل اقتصادی، شاید نوع نگاه جوانان نیز به مقوله ازدواج تغییر کرده است.

سهم جوانان هرگز ازدواج نکرده

طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، داده‌های سال‌های اخیر نشان می‌دهند که شاخص ازدواج ویژه سنی جوانان کاهش یافته است؛ به طوری که در سال ۱۳۹۲، ۴۷.۸ نفر به ازای هزار نفر مرد جوان و ۴۰.۷ نفر به ازای هزار نفر زن جوان ازدواج کرده‌اند؛ اما این میزان در سال ۱۴۰۲ به ۲۹.۷ نفر به ازای هر هزار نفر مرد جوان و ۲۶.۲ نفر به ازای هزار نفر زن جوان کاهش یافته است.

براساس آمار، در بازه زمانی ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲، میانگین سن ازدواج مرتبه نخست مردان از ۲۳.۸ سال به ۲۸.۳ سال افزایش یافته است.

این آمار همچنین نشان می‌دهد که در حال حاضر جوانان مرد ایرانی، تشکیل خانواده را به اواخر دهه سوم زندگی خود موکول می‌کنند.

علاوه بر این سهم افراد هرگز ازدواج نکرده که در سنین جوانی قرار دارند نیز افزایش یافته، به گونه‌ای که بین سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱، سهم جوانان هرگز ازدواج نکرده از ۴۴ درصد به ۴۹ درصد افزایش یافته است. سهم جوانان هرگز ازدواج نکرده نیز از ۶۳ درصد به ۷۴ درصد رسید. در واقع حدود ۴۹ تا ۷۴ درصد از جوانان یکی از سه شاخص مهم استقلال‌یافتگی که ازدواج است را ندارند.

source

توسط visitmag.ir