به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرهیختگان، چند وقتی است که یکی از معضلات شهری و زیستمحیطی اغلب شهرهای کشور، وجود سگهای ولگرد است. هر از چندگاهی خبرهایی از هجوم سگهای ولگرد به شهروندان و اکثراً کودکان منتشر میشود. حضور سگهای ولگرد در معابر عمومی، پارکها، مسیرهای پیادهروی کوهستانی و بعضاً حتی در نزدیکی محل سکونت آدمها موجب ترس و وحشت شهروندان شده است.
«در حال حاضر سگهای ولگرد وارد منطقه حفاظت شده کویر ورامین شده و به حیواناتی مانند قوچ، میش، آهو و حتی تولههای یوزپلنگ، پلنگ و خرس آسیب میرسانند و شکار (زندهخواری) میکنند.» این سخن رئیس اداره محیطزیست ورامین است که چند روز قبل از رسانهها منتشر شده بود. چند وقتی است که یکی از معضلات شهری و زیستمحیطی اغلب شهرهای کشور، وجود سگهای ولگرد است. هر از چندگاهی خبرهایی از هجوم سگهای ولگرد به شهروندان و اکثراً کودکان منتشر میشود. حضور سگهای ولگرد در معابر عمومی، پارکها، مسیرهای پیادهروی کوهستانی و بعضاً حتی در نزدیکی محل سکونت آدمها موجب ترس و وحشت شهروندان شده است.
وزارت بهداشت در این گزارش با اشاره به افزایش شدید موارد ثبت شده حیوانگزیدگی در کشور طی سالهای اخیر میافزاید: «با توجه به تقویت سیستم مراقبت موارد حیوانگزیدگی، شاهد افزایش موارد هاری و حیوانگزیدگی در ۲۰ سال گذشته در کشور بودهایم، بهطوریکه آمار موارد حیوانگزیدگی از ۲۳ هزار و ۶۲۵ مورد (با میزان بروز ۵۶ مورد در صد هزار نفر جمعیت) در سال ۱۳۶۸ به ۳۸۶ هزار و ۵۲۱ مورد (با میزان بروز ۴۵۳ در صدهزار نفر جمعیت) در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته است.» براساس گفته شیرزادی رئیس اداره بیماریهای منتقله از حیوان به انسان وزارت بهداشت، بیش از ۸۰ درصد موارد حیوانگزیدگی مربوط به سگگزیدگی است. با توجه به این آمار میتوان گفت آمار حیوانگزیدگی که عمده آن را نیز سگگزیدگی تشکیل میدهد، طی دو دهه اخیر در کشور رشد ۱۶ برابری داشته است.
تبعات سگگزیدگی و حمله سگهای ولگرد اما تنها مختص به انسانها نیست و طبق گفته مسئولان و فعالان محیطزیستی، معضل سگهای ولگرد به حیات وحش هم رسیده است. رئیس اداره محیطزیست ورامین در گفتوگو با تسنیم گفته وضعیت به جایی رسیده است که سگهای ولگرد به صورت گلهای به یوز ایرانی و آهوها حملهور میشوند. البته این اولین گزارش ثبت شده از حمله سگهای ولگرد به یوز ایرانی نیست و سال گذشته تصاویر قابل توجهی از این اتفاق منتشر شده بود. نکته تلختر اینکه تعدادی از هموطنان ما با غذارسانی به سگهای ولگرد، باعث تغییر چرخه طبیعت میشوند و در اکوسیستم طبیعی تأثیر میگذارند.
حمیدرضا میرزاده، فعال محیطزیست تشریح میکند که آسیب به حیات وحش شامل چند آسیب است. یک آسیب، آسیب مستقیم است که شامل همین حمله سگهای ولگرد به سایر حیوانات میشود. آسیب دیگر نیز آسیبهای غیرمستقیم است که همیشه عمیقتر و جدیترند. میرزاده در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید: «درباره حضور سگها در عرصه حیات وحش، باید این ماجرا را در نظر بگیریم که سگ جزء حیات وحش نیست، بلکه به صورت کلی، گونه اهلی است که دستساز انسان است. منظورم این نیست که تولید انسان است، بلکه با روش اهلیسازی که انسان از 12 هزار سال قبل، پیش گرفته، تا اکنون به صورت کلی گونهای را به وجود آورده که مانند این گونه در طبیعت وجود ندارد. به این معنا که به صورت رفتاری، گونه جداگانهای از سایر گونههای حیات وحش است.»
او ادامه میدهد: «سگها وقتی آزاد و رها در طبیعتند، قابلیت این را دارند که باز وحشی بشوند. وحشی به معنای درندهخویی نیست بلکه به معنای استقلال است. وقتی درباره هر حیوان دیگری میگوییم که این حیوان وحشی است، یعنی مستقل است و بدون انسان هم میتواند مستقل عمل کند. بسیاری از نژادهای سگ، خصوصا نژادهای بزرگ جثه، قابلیت باز وحشیسازی دارند و میتوانند دوباره طبق طبیعت خودشان شکار کنند و خودشان از خودشان دفاع کنند. اتفاقی که میافتد این است که این باز وحشی شدن، میتواند منجر به شکار مستقیم گونهها شود. از گونههای، مهرهداران کوچکچثه گرفته تا انواع خزندگان، جوندگان، پرندگان و تخم پرندگان و هرچیزی که سگ را بهعنوان یک موجود گوشتخوار میشناساند. تکتک اینها آسیب است؛ چراکه آن سگ جزء آن اکوسیستم نبوده و اضافه شده است.»
رضا ساکی فعال اجتماعی و محیطزیستی دیگری است که بارها نسبت به افزایش تعداد سگهای ولگرد و آسیبهای غذارسانی به سگهای ولگرد هشدار داده است. او در گفتوگوی کوتاه خود با «فرهیختگان» ترجیح میدهد که کارشناسان محیطزیستی نامآشناتری نسبت به ماجرای ازدیاد سگهای ولگرد هشدار دهند اما از تجربه کوهپیمایی اخیرش میگوید: «چند روز پیش در مسیر کوهپیمایی توچال، خانمی را در مسیر دیدم که گفت حواست به سگی که پایین مسیر است، باشد چون حمله میکند. سگی را دیدم که خیلی آرام نشسته بود. ولی آن سگ به هردلیلی رفتار تهاجمی داشت. ماجرا این است که در کوهستانهای شمال تهران و بسیاری از شهرهای کشور مانند شهر کلاردشت، تعداد سگهای ولگرد زیاد شده است. در کوچههای کوچک کلاردشت هم گاهی 7 الی 8 تا سگ ولگرد رها است. این فضا هم معضل بهداشتی دارد و هم خود سگها آزار میبینند.»
ساکی میگوید: «فردی که به سگها غذارسانی میکند و باعث میشود اینها شرایط بهتری برای زاد و ولد داشته باشند، آیا وقتی سگهای ولگرد بیماری میگیرند هم به این سگهای بیمار و سگهای زخمی، رسیدگی میکند؟ میدانیم که در این سالها هاری بهشدت افزایش پیدا کرده است. بهعنوان یک فعال و روزنامهنگار محیطزیستی میگویم که در سالهای اخیر، سگها یکی از جدیترین معضلات زیستمحیطی ما هستند. آسیب سگهای ولگرد دیگر عیان است. از حیات وحش گرفته تا حمله به کودکان. قرار بود که این سگها بیآزار باشند اما اکنون دیگر رفتارهای تهاجمیشان کاملا مشخص است.»
نوید وزوایی، کارشناس جامعهشناسی فرهنگی در رابطه با غذارسانی به سگهای معتقد است اگر به این حیوانات غذارسانی شود، نخستین اثری که میگذارد این است که آن حیوان عادت میکند غذای خود را از طریق یک موجود دیگر تأمین کند و هیچوقت به سمت این نمیرود که خودش غذا شکار کند. اگر این ماجرا کوتاهمدت باشد، باعث میشود آن جانور در فضای بزرگتر با موجودات شبیه به خود یا موجودات برتر در چرخه طبیعی، توانش تضعیف شود. اما فرض بگیریم که این عمل برای حیوانات تکرار شود. مثلاً فرض میگیریم مسافرین یک جاده بهطور مدام به گلههای سگ اطراف آن جاده، غذارسانی کنند.
این امر باعث میشود جمعیت آن گونه جانوری، به دلیل مهیا شدن شرایط زیستیاش، رشد کند. شاید به نظر بیاید این غذارسانی به حفظ و بقای آن گونه کمک میکند اما وقتی دانش و مطالعه کافی در کنارش وجود نداشته باشد، احتمال دارد که آن کنش نتیجه معکوسی داشته باشد، خصوصاً اگر گونه یک گونه شکاری باشد.
این پدیده در رابطه با سگها، گربهها و کلاغها که با محیط شهری خو گرفتهاند، بسیار صدق میکند. گونههای جانوری که شکارچی هستند، جمعیتشان اگر بالا برود، گونههای جانوری که در زنجیره غذاییشان پایینتر قرار دارند را حذف میکنند. ماجرا این است که غذارسانی احساسی به سگهای ولگرد در شهرها و طبیعت حالا نتیجه معکوسی گرفته و باید دید که ازدیاد سگها در حیات وحش و زیستگاههای حفاظت شده ایران، چه بر سر حیوانات و گونههای خاص میآورد.