به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، عشایر میگویند ایلراهها از بین رفتهاند و این بزرگترین چالش کوچ است. در کنار آن نیامدن باران و خشکسالی در همان مراتعی که برایشان مانده است نیز برکتی باقی نگذاشته و باعث شده است دامها بهجای اینکه از علوفه قشلاق چرا کنند، از دپویی که ایل همراه خود میآورد، تغذیه کنند. همزمان مسدود شدن ایلراهها با توسعه روستاها و زمینهای کشاورزی، عشایر را ناچار میکنند برای قشلاق از ییلاق علوفه ببرند و در نبود میانبندها زمینهای کشاورزی را از روستاییان اجاره کنند. همان زمینهایی که در مسیر تاریخی کوچ، و منابع طبیعی و ملی کشور بود؛ اما حالا دیگر نیست. سازمان منابعطبیعی هم بر پروانه چرای مراتع سخت میگیرد و سازمان عشایری برای ییلاق و قشلاق تاریخ تعیین میکند. هر تخطی از این مقررات، تخلفی ثبتشده به پای عشایر میشود. عشایر اما میگویند فقط حفظ ایلراهها و بازگشت به مقررات قدیمی که جریان داشت، چاره کار است؛ وگرنه این مداخلات اقتصاد عشایر را فلجتر میکند.
«باران نیامده. بدون باران کجا قشلاق کنیم؟ نه مرتعی مانده است و نه آن مراتعی که مانده چیزی دارد. خشک و برهوت است. اگر باران بیاید قشلاق را آغاز میکنیم. باران نیاید کوچ فایدهای ندارد. همهجا مثل هامون است. خشکِ خشکِ لمیزرع.» اینها را «خداداد براهویی» میگوید؛ بزرگ ایل براهویی از عشایر هامون. آرام صحبت میکند و قبل از هر جمله مکثی بهقدر فکر به کلمههایش، باقی میگذارد: «مشکلات عشایر در این چند دهه کم نبود، بیبارانی هم به آن اضافه شد. نهفقط اینجا که هرکجا که عشایر دارد، عدهای ناچار میشوند زودتر کوچ را آغاز کنند. باید وضعیت مراتع هر نوبت قشلاق و ییلاق بررسی شود. بهویژه حالا که «میانبند»ها را هم از دست دادهایم.»
چشم انتظار باران
خداداد از ناچاری برای کوچ زودهنگام یا دیرهنگام باتوجهبه بارانی میگوید که این روزها دیگر برای ایل و قبیله قابل پیشبینی نیست. حتی ریشسفیدها که آسمان را هم از بر هستند، دیگر نمیتوانند با آبوهوا برنامهریزی کنند. اما بهنظر میرسد مسئولان عشایری نظر دیگری دارند. آنها یک تقویم دارند و میگویند چه زمانی باید قشلاق را شروع کنند. همین دو روز قبل بود که «ترحم بهزاد»، مدیرکل دفتر امور مراتع سازمان منابعطبیعی، اعلام کرد باید تقویم کوچ که مقابل مصوبه ۲۵ آبان امسال تعیین شده است، رعایت شود.
تاریخی که براساس مصوبه «کارگروه ملی مدیریت چرا، کنترل پروانه چرای دام و ساماندهی کوچ» تعیین میشود: «باتوجهبه اتمام فصل بهرهبرداری از مراتع ییلاقی کشور، آغاز کوچ پاییزه مرتعداران بهسمت مراتع قشلاقی و بهمنظور رعایت تقویم کوچ پاییزه و ایجاد نظم در مسیر کوچ و همچنین ایجاد هماهنگی و همکاری اثربخش با همه ارگانهای مربوط در سطح استان و استانهای همجوار، ضرورت دارد برنامهریزی لازم برای تشکیل کارگروه استانی با محوریت استانداران انجام شود. لازم است اهداف و موضوعات مرتبط از قبیل پیشگیری از چرای غیرمجاز مراتع، اخذ اطلاعات مرتعداران، برخورد قانونی با متخلفان، حمایت از حافظان منابعطبیعی، خدماترسانی مطلوب و همچنین تأمین و توزیع بهموقع و کافی آب، علوفه و نهادههای دامی جهت به حداقل رساندن خلأ بین ییلاق و قشلاق با جدیت مورد پیگیری قرار گیرد.»
بهزاد توضیح داده بود که تقویم کوچ عشایر و تاریخ ورود آنان به مراتع قشلاقی، تابع تاریخ مندرج در مجوز چرای دام صادر خواهد شد: «همچنین فرهنگسازی و ایجاد آگاهی عمومی، تشکیل کارگروه استانی با محوریت استانداران با تأکید بر ایجاد نظم، تأمین نهاده در خلأ زمانی تا شروع فصل بهرهبرداری قشلاق و مدیریت اثربخش کوچ پاییزه، هماهنگی و همکاری لازم با استانهای همجوار درگیر موضوع کوچ پاییزه ضروری بهنظر میرسد. شمارش تعداد دام موجود، کنترل تعداد دام مجاز، تاریخ ورود و خروج دام از مرتع، کنترل وضعیت پرداخت عوارض چرای دام، اخراج دام مازاد بر مجوز چرای دام و اخراج دامداران فاقد مجوز چرای دام دارای اهمیت است.»
چرا فقط با پروانه
او وضعیت تداوم حرفه مرتعداری ضمن تنظیم صورتجلسه، بررسی و تحقیق وضعیت فروش و یا انتقال مجوز چرای دام، و بررسی و تحقیق وضعیت جعل در مفاد مندرج در پروانه چرای دام ضمن پیگیری قضایی تأکید کرده بود: «کنترل وضعیت اجرای بند ۴۸ (جایگزینی مرتعدار متوفی) در فصل دوم اصلاحیه شیوهنامه، بررسی و تحقیق درخصوص هرگونه تغییر کاربری اراضی ملی در محدوده پروانه چرای دام، بررسی و تحقیق درخصوص میزان مشارکت مرتعداران در اطفای حریق، و تشکیل و پیگیری پرونده تخلف اعم از کیفری و حقوقی باید در اجرای دستورالعمل مدیریت چرا، کنترل پروانه چرای دام و ساماندهی کوچ در مراتع قشلاقی مورد تأکید قرار گیرد.»
«خدایار» هم مانند «خداداد فکر میکند که عددهای روی کاغذ نه درد آنان را دوا میکند و نه به مراتع ورشکسته رونق میدهد. او «حاج خدایار بختیاری» است، بزرگ ایل آقایی در کهگیلویهوبویراحمد که باران را برای همه کشور آزرو میکند و میگوید: «مراتع خشک هستند. باران ندارند. اما پیش از آن موضوع این است که باران قرار است کدام مراتع را آباد کند؟ ما نه در ییلاق و نه در قشلاق مراتع قابلتوجهی نداریم. میانبندها را هم دیگر نداریم. فقط ایلراههایی که در کنار رودخانهها باشند، کمی برکت دارند. مسیرهای کوهستانی که ما طی میکنیم اینطور نیست، چون ایلراهها را مسدود کردهاند؛ یا باغ شده یا زمین کشاورزی یا روستا. برای همین ایلات دیگر میانبند ندارد و بخش قابلتوجهی از مسافت را ناچار است کامیون و وانت کرایه کند و برود. چون نمیتواند در میانبندها اتراق کند.»
او توضیح میدهد که ایل نیازی به این خط و نشانها ندارد. خودش هم راه را بلد است و هم به فکر مرتع و طبیعت است. مراتع را اینهمه ساختوسازی که در منابع طبیعی ایجاد شده است، از بین برده؛ نه ایل و عشایر و چرای دام عشایری: «راحتتر است که برای ایلات قانون وضع کنند و بگویند فلان زمان کوچ کنید یا از فلان مسیر بروید. هر زمان که ایل در مسیر نبوده، مجوزی برای ساختوساز در منابع طبیعی یا تبدیل مرتع به زمین کشاورزی داده شده است. حالا در همین مسیر عشایر زمین کرایه میکنند. مگر توان جابهجایی علوفه ما چقدر است. در میانه مسیر، دامداران عشایر زمینهای کشاورزی را از مردم در روستاها کرایه میکنند تا بتوانند به دام علوفه و غذا بدهند. زمینی را کرایه میکنند که مسیر تاریخی ایل بود. قانون هم میگفت این زمینها باید ایلراه بماند. اما چشم بر هم بزنیم، در فاصله یک ییلاق تا قشلاق همهجا تغییر میکند. اینها واقعیتهایی است که دولت باید ببیند. مشکلات عشایر را حل نمیکنند، بعد میگویند کمبود دام و گوشت داریم. بعد میگویند مشکل چرای بیرویه دام داریم.
میگویند مشکل حفظ منابع طبیعی داریم. ما با خودمان کپسول گاز جابهجا میکنیم. آیا این امنیت دارد؟ ۱۲ هزار خانوار ایلات کوچرو ییلاقی و قشلاقی در استان ماست. اعلام کردند سالی به هزار و ۲۰۰ خانوار پنل خورشیدی میدهیم که فقط هم برای روشنایی است. ناشکری نمیکنم به خیلیها هم دادند. این در شب از همه چیز مهمتر برای ما امنیت و آسایش میآورد. اما سالی هزار و ۲۰۰ خانوار یعنی ۱۰ سال طول میکشد تا به همه بدهند. بعد هم تا آخریها برسد، اولیها از کار میافتد. اگر در بین راه کسی هیزمی روشن کند هم میگویند عشایر منابع طبیعی را از بین میبرند. اینطور نیست. نمیشود نظم همهچیز را بههم بزنید و بعد بگویید تقصیر مردم است.»
کرایه زمین
«علوفه را بار میکنیم از ییلاق؛ میبریم قشلاق. چون میانه راه میانبند نداریم». این جمله را «الماس» میگوید. «الماس ترکاشوند» بزرگ ایل رحمتی در همدان است که ییلاق را در همدان میمانند و قشلاق را به خوزستان میروند. خودش میگوید مسیر مزر را طی میکنند و خودشان را فصل پاییز به کرانه رود کرخه در شهرستان شوش میرساند: «هزار و ۵۰۰ خانوار، پدر جد در پدر جد این مسیر را رفتهایم و آمدهایم. ایل هیچ کجا ندارد. معنایش همین ییلاق و قشلاق است. اما وقتی به قشلاق میرسیم هم به ما امکاناتی نمیدهند، میگویند امکانات مانند آب و … برای بومیهاست و شما بومی نیستید. طی این چندسال هم میانبندها از بین رفتهاند. مراتع خدا مجوزی شده است. همین مراتع مجوزی هم ورشکسته هستند؛ چون باران نمیآید. مسیر هم مسیر گذشته نیست. ناچار هستیم که خودرو کرایه کنیم. چون از وسط زمین مردم رد میشویم. این زمینها کی مال کسی شد؟ نمیدانیم. اتفاقاً من خیلی دوست داشتم خودم با روزنامهای تلویزیونی جایی صحبت کنم، این چیزها را بگویم. از هزار و ۵۰۰ خانوار ما، در طرحی بهنام اسکان، ۱۰ سال قبل دولت در شوش به ۲۶۰ خانوار زمین داد که مستقر شوند. مردم دامشان را فروختند و زمینها را آباد کردند. حالا زمینها را به مردم نمیدهند و همان آدمها که دیگر چیزی ندارند، برگشتهاند ایل. مشکلات ما یکی دوتا نیست. اگر میبینید مدام میگویند چرای عشایر مشکل دارد، چون مراتع را از بین بردهاند. خشکسالی مزید بر علت شده است. همه مراتع در ایلراههای ما شهر و روستا و خانه و زمین کشاورزی شدهاند. مخصوص یک ایل و یک طایفه و یک قبیله هم نیست. همه ایران، هر جا نام عشایر را بیاوری، همین مشکلات را دارد.»
او میگوید مشکلات معیشتی عشایر به این دلایل زیاد شده: «باید هزینه کنیم، خودرو کرایه کنیم. باید اجاره زمین بدهیم. باید آب بخریم. چرا؟ چون ایلراه و میانبند نداریم. فقط به همین دلیل؛ نه هیچ چیز دیگری. مناطق صعبالعبور هم که دیگر ماجرای خودش را دارد که حالا پرورش قاطر و یابو و … خودش چقدر هزینه دارد و سخت است. مدام هم میگویند باید از عشایر حمایت کنیم. عشایر در حال از بین رفتن هستند و جمعیت آن کم شده.»
سال ۱۳۹۷سازمان امور عشایر کشور بهمنظور جلوگیری از تصرف و تعرض به ایلراهها اعلام کرد هرگونه واگذاری و صدور مجوز باید با هماهنگی ادارات امور عشایر استانها باشد
قانون ایلراه
سال ۱۳۹۷، سازمان امور عشایر کشور بهمنظور جلوگیری از تصرف و تعرض به ایلراهها و حریم آنها اعلام کرد که هرگونه واگذاری و صدور مجوز باید با هماهنگی ادارات امور عشایر استان ها باشد.
این مصوبه طی نامهای به دستگاههای اجرایی و استانداران همه استانهای کشور ابلاغ شده بود. در این نامه قید شده بود: «در فرآیند کوچ عشایر کشور، ایلراهها نقش مسیر ارتباطی بین قطبهای کوچ (ییلاق و قشلاق) و از منظر دیگر نقش جادههای مواصلاتی برای ارائه هرگونه خدمات به این جامعه سختکوش مولد را داراست. بدیهی است که هرگونه تخریب، تعرض و تغییر در این مسیر، فرآیند کوچ را تحتالشعاع قرار داده و بهنوبه خود میتواند مشکلات اجتماعی، اقتصادی و … را برای این جامعه و جوامعی که بهنحوی از انحا (جوامع روستایی و شهری) در مسیر این فرایند قرار میگیرند، بهوجود آورد. قانونگذار نیز با درایت کافی در این خصوص و وقوف از نقش راهبردی ایلراهها در پایایی و مانایی زندگی جامعه عشایری کشور، در آییننامه اجرایی لایحه قانونی اصلاح لایحه قانونی واگذاری و احیای اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران، صراحتاً واگذاری راههای مسیر کوچ ایلنشینها و حریم مربوط به آنها را مطلقاً ممنوع اعلام کرده است. از سوی دیگر سازمان امور عشایر ایران بهمنظور بهرهمندی از این فرصت قانونی و تحدید حدود ایلراههای کشور از طریق اجرای طرح جامع مطالعاتی، نقشه کاملی از ایلراهها و اطراقگاههای مسیر را تهیه و مجموعه نقشههای مذکور را در سیستم اطلاعات جغرافیایی ثبت کرده است.»
باوجوداین، بهنظر میرسد دستگاههای اجرایی بهویژه در بخش توسعه روستاها و تغییر کاربری اراضی طبیعی به زمین کشاورزی به این مصوبه و مشکلات نقض آن توجه نکردهاند. حالا و در آستانه فرارسیدن قشلاق یکبار دیگر عشایر باید با مشکلات از بین برد مسیری تاریخی که با طبیعتش سازگار شدهاند، در فکر راههای جایگزین باشند