به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، درحالیکه ایران در مناسبات آبی خود در رودخانههای فرامرزی بهویژه طی چندسال اخیر کامیابی نداشته است و در سه رودخانه «هیرمند»، «فراهرود» و «هریرود» مداخله افغانستان حقابه را به حداقل ممکن رسانده، شرق کشور با بحران شدید آب روبهرو است. یکسو سیستان و هامون بیآب است و یکسو خراسانرضوی به مرکزیت مشهد که حتی آبهای زیرزمینی خود را از دست داده است. «محمدباقر قالیباف»، رئیس مجلس شورای اسلامی پس از مراجعت از سفر تاجیکستان، اعلام کرد برای انتقال آب از تاجیکستان به ترکمنستان و انتقال به سد دوستی مذاکره کرده است و حالا کارشناسان میگویند حتی به زبان آوردن این موضوع به صلاح نیست؛ چراکه فشار طالبان را هم بر حقابه هریرود و هم هیرمند و مناسبات در فراه تشدید میکند. بهگفته کارشناسان، گرچه طالبان با تکمیل کانال «قوشتپه»، «آمودریا»، سرچشمهای که گویا رئیس مجلس به آن امید بسته را هم خشک میکند، اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود و اینبار فشارهای آبی طالبان بر ایران شدت میگیرد و او امتیازات دیگری از جمله فروش آب به ایران را به جای تأمین حقابه قانونی آن را مطالبه میکند.
چهار روز قبل خبری از سوی رئیس مجلس شورای اسلامی که از سفر به تاجیکستان برای شرکت در «مراسم سیامین سالگرد تصویب قانون اساسی جمهوری تاجیکستان» برگشته بود، منتشر شد که بهنظر میرسد در بیخبری «محمدباقر قالیباف» از فعالیتهای آبی کشور همسایه افغانستان و تهدیدهای آبی و بیابانی منطقه بیان شده باشد. قالیباف اعلام کرده بود: «با رئیسجمهور تاجیکستان، صحبت کردیم تا بخشی از آب این کشور به ترکمنستان انتقال یابد تا بتوانیم از طریق سد دوستی فرصت برداشت حقابه بیشتری برای شرق کشور و استان خراسانرضوی داشته باشیم که جزئیات آن در جلسات خصوصی بررسی و پیگیری خواهد شد.»
این ادعا درحالیاست که کشور تاجیکستان نیز بعد از روی کار آمدن طالبان و پیگیری برنامههای بلندپروازانه آبی با چالش روبهرو میشود. پس از احداث سد انحرافی کمالخان و کانالهای منحرفکنندهٔ آب که آب هیرمند را بهسمت گودزره هدایت میکنند و طبیعتاً حقابهٔ هامون را قطع میکنند، نوبت به کانالی موسوم به «قوشتپه» رسید؛ کانالی که عملاً کشورهای آسیای مرکزی را با چالش شدید آب روبهرو میکند.
درعینحال، میزان تبخیر روبه افزایش گذاشته است و ازطرف دیگر نیازهای آبی با افزایش جمعیت کشاورزی و بهداشت و سایر مصارف آبی گسترش پیدا کرده است و ظرفیتهای محیطی منطقه توان تأمین نیازهای آبی کشورها را ندارد.
خلاف آنچه در مورد ایران وجود دارد، افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی هیچ توافقنامهای در مورد استفاده از آب ندارند و براساس قوانین بینالمللی، افغانستان بهاندازهٔ سه کشور آسیای مرکزی حق استفاده از آب آمودریا دارد. پس از تکمیل و بهرهبرداری از کانال قوشتپه، جوامع پاییندستی در ازبکستان و ترکمنستان ممکن است ۱۵ درصد از آب آمودریا را که اکنون به این دو کشور میریزد، از دست بدهند. چالش مشترک حول محور آب که همهٔ این چهار کشور را تهدید میکند، شاید بتواند راهحل مشترکی داشته باشد؛ راهحلی مانند یک اجماع منطقهای.
بحران مشهد
«مراد کاویانی»، متخصص دیپلماسی، از یک گزاره در حوزه هیدروپلیتیک استفاده میکند و میگوید: «گزارهای با این عنوان وجود دارد که هرگاه مطلوب محدود باشد، زمینه برای هماوردی و کشمکش بین بازیگران و کنشگران فراهم میشود. جنوب غرب آسیا عمدتاً در نوار بیابانی کره زمین قرار گرفته است. پس طبیعتاً منطقهای کمبارش است. درعینحال، تحتتأثیر تحولاتی مانند تغییر اقلیم هم قرار گرفته است و همین میزان بارش اندک نیز کمتر شده است. درعینحال، میزان تبخیر روبه افزایش گذاشته است و ازطرف دیگر نیازهای آبی با افزایش جمعیت کشاورزی و بهداشت و سایر مصارف آبی گسترش پیدا کرده است و ظرفیتهای محیطی منطقه توان تأمین نیازهای آبی کشورها را ندارد. نتیجه اینکه در بسیاری از این کشورها چالش آب بسیار جدی شده است و هریک از این کشورها تصمیم گرفتهاند که بحران آب را چگونه حل کنند. برخی مانند کشورهای حاشیه خلیجفارس روی به شیرین کردن آب خلیج آوردهاند و بخش عمدهای از نیازهای آبی آنان اینگونه تأمین میشود. اما در ایران توجه داشته باشیم که نزدیک به ۹۰ درصد منابع آب کشور صرف کشاورزی میشود و بخش عمدهای از امنیت غذایی ایران در گرو همین بخش مصرف است که بخشی از این ۹۰ درصد هم دچار هدررفت میشود.
یعنی عددی بین ۲۰ تا ۲۵ درصد شبکه آبی ما بهدلیل فرسودگی و شکستگی آب را هدر میدهد. گسترش نیازهای آبی ایران تحتتأثیر مقوله تغییراقلیم هم قرار گرفته است. درنتیجه، وضعیت منابع آبی ما خوب نیست. برای این کار در چند دهه گذشته متولیان آب کشور به حفر چاههای عمیق روی آورده است. همین موضوع با تشدید پدیده فرونشست آینده خطرناکی را فراروی کشور ترسیم میکند. مدیریت منابع آب کشور هم متناسب با ظرفیتها نیست. از جمله مناطقی در ایران که توان تأمین نیازهای آبی خود را ندارد، خراسانرضوی به مرکزیت شهر مشهد است. شهر مشهد مهاجرپذیر است و درعینحال سالانه میلیونها زائر نیز دارد؛ زائر یعنی میلیونها آدمی که با آب سروکار دارد. بنابراین بخش عمدهای از دشتهای این استان هم درگیر افت آبهای زیرزمینی و فرونشست زمین شدهاند.»
بخش مهمی از منابع آبی این استان هم از طریق سد «دوستی» بر هلیلرود بین ایران و ترکمنستان ساخته شده است، تأمین میشود: «افغانستانیها در اواخر دهه نود سد «سلما» را بر این رود احداث کردند و عملاً آب ورودی به سد دوستی را به حداقل ممکن رساندند. بهعبارتی دیگر آبی بعد از سد سلما به ایران نمیرسد. برای آن آب موجود هم ما از عبارت «دشتمال» استفاده میکنیم. یعنی بارش و سیلی که بعد از سد سلما اتفاق میفتد و بهسمت ایران میآید. بنابراین، آینده شهر مشهد، آیندهای بهشدت توأم با ناامنی آب خواهد بود. از آنسو این را میدانیم که افغانستانیها به این موضوعات آگاهی عمیق و دقیق دارند. جدا از اینکه چه گرایش یا جریان سیاسی در افغانستان حاکم باشد، به این نتیجه رسیدهاند که آب ابزار خوبی برای کسب امتیاز از همسایگان است. در این منطقه که محل بحث ماست، این دیدگاه وجود دارد که آبی که بهسمت ایران میآید، ظرفیتهای لازم را دارد که وابستگی ایران به این رود در کانون توجه کارگزاران دولتهای افغانستان قرار بگیرد. از این منظر، هیچ تفاوتی هم بین دوره طالبان و دوره جمهوری وجود ندارد.
همه کارگزاران دولت در افغانستان این نگاه را دارند که بهعنوان یک ابزار هیدروپلیتیکی برای کسب امتیاز از همسایگان استفاده کنند. برای رفع این مشکل هم سیاستهای مختلفی درنظر گرفته شده است، مانند سیاست شیرینسازی آب از دریای عمان و انتقال زمینی آن بهسمت خراسانرضوی و شهر مشهد. از وقتی که طالبان زمامدار افغانستان شده است، بخش عمدهای از بودجه دولت را متوجه منابع آبی داخلی کرده است که بهسمت کشورهای همسایه سرازیر میشوند. بنابراین، اساساً نوعی تنش بین «افغانستانِ طالبان» با کشورهای پیرامونی اتفاق افتاده است. افغانستان هم تلاش کرده تا با همان کانال قوشتپه که روی آمودریا احداث کرده است و انتقال آب به داخل و تقویت بخش کشاورزی، نیازهای غذایی و در حقیقت امنیت غذایی خود را تأمین کند. این اقدام افغانستان با تهدید امنیت آبی کشورهایی مانند ازبکستان، ترکمنستان همراه است. تاجیکستان چندان در معرض این تهدید قرار نگرفته است. کانال قوشتپه تهدید چندانی برای تاجیکستان ندارد، اما کشورهای دیگر را بهشدت تهدید میکند. چون رود آمودریا نقش تعیینکنندهای در تأمین امنیت آبی ازبکستان و ترکمنستان دارد. نتیجه این خواهد شد که کشورهای پیرامونی در کانون اخذ امتیاز یا نوعی رویکرد بالا به پایین افغانستان قرار گرفته است و نوعی احساس تهدید در کشورهای پیرامونی پدید آورده است.»
افزایش فشارِ طالب
کاویانی در مورد سفر رئیس مجلس شورای اسلامی به تاجیکستان نیز میگوید: «با همه این تفاسیر که میگوییم تاجیکستان از سوی قوشتپه بهشکل جدی تهدید میشود، اما این ایده که آب را از تاجیکستان به ترکمنستان و به سد دوستی هدایت کنیم، اجرایی بهنظر نمیرسد. نخست اینکه هزینه انتقال این اّب بهدلیل وجود منطقه کوهستانی بسیار بالاست، هزینه این طرح آنقدر بالا خواهد بود که برای شما صرفه اقتصادی ندارد. آنهم از کشورهایی که درگیریهای داخلی دارند و سرمایهگذاری شما با ناامنی همراه خواهد بود. از طرف دیگر، زمانی که مقامات افغانستانی این جملات را از کارگزاران و مقامات ایرانی میشنوند، انگیزه بیشتری برای اعمال فشار بیشتر بر ایران پیدا میکنند. این فرض برای طرف افغانستانی پیش میآید که وقتی ایران حاضر است این میزان سرمایهگذاری کند و برود از تاجیکستان آب وارد کند، ما حاضریم با کمتر از این پول و از طریق سد سلما و آبهای داخلی خودمان، آب به ایران بفروشیم. بهنظر میرسد موقعیت فرادستی ایران در رود هریرود و نیازهای آبی فزاینده، کارگزاران افغانستان را به این نتیجه رسانده است که به هر میزان که فشار بر ایران بیشتر باشد، به همان نسبت هم میتوانند امتیاز بیشتری کسب کنند. بهنظر میرسد مصرف داخلی داشته باشد و پیامی است خطاب به کارگزاران طالبان که ما حتماً نیازی به آب شما نداریم. میتوانیم از جای دیگر هم تأمین کنیم. اما باتوجهبه هزینههایی که وجود دارد و حساب و کتابی که طالبان انجام میدهد، متوجه خواهند شد که صحبتهای آقای قالیباف قابلیت عملیاتی شدن را ندارد. همه اینها کارگزاران افغانستان را به این نتیجه میرساند که بر مواضع خودشان تأکید کنند که آب بهسمت ایران حداقل در کوتاهمدت نیاید. بهرغم اینکه حاکمان افغانستان در هر دورهای همواره مدعی بودند که ایران همسایه ماست و ما آمادگی صحبت با ایرانیان در مورد هم این مسائل داریم، اما یادمان باشد که اساساً افغانستانیها در مورد آب با هیچ کشوری وارد مذاکره نخواهند شد و آنقدر آب را حیثیتی کردهاند که هر کارگزاری در مورد آب صحبت کند که آب را بهصورت طبیعی و جاری به کشور همسایه ببرد، متهم به خیانت خواهد شد. بنابراین، من فکر میکنم حتی بیشتر از کارکرد داخلی، این پیامی معطوف به طالبان است که ما توانایی داریم نیازهای خودمان را به طرق مختلف تأمین کنیم. اما بهنظر میآید بحث با واقعیتهای جغرافیایی و هیدروپلیتیکی منطقه سازگاری ندارد و بیشتر ژست سیاسی و گذراست.»
عقبنشینی
آنچه کاویانی توضیح میدهد بهنظر میرسد مورد تأیید برخی کارشناسان دیگر هیدروپلیتیک نیز است. «حسین سرگزی» نیز معتقد است که این طرح حتی نباید به زبان میآمد، چه برسد به اینکه بخواهد بهعنوان یک ایده برای اجرا دنبال شود: «پیشتر نیز چنین صحبتهایی مطرح شده بود. اما مهمترین ایراد بیان این ایده این است که ما از حقابهمان برای همیشه با بیان این ایده چشمپوشی میکنیم. یعنی میپذیریم که پیشتر بر سد دوستی هزینه کردیم و میان سه کشور بر سر میزانی آب کنیم، اما توافق نادیده گرفته شود. یا در مورد هیرمند که معاهده داشتیم، یکی از طرفین بهراحتی معاهده و توافق را نادیده بگیرد. ما خاکریز به خاکریز از حقمان عقبنشینی میکنیم. اصلاً فرض را بر این بگیریم که این طرح قابلیت اجرا هم داشته باشد، اما بهصلاح ما نیست. حتی بیان آن به صلاح نیست.»
او توضیح میدهد که ایران اساساً هیچ مناسباتی با تاجیکستان در زمینه غیراقتصادی ندارد که بخواهد چنین ایدههایی را انجام دهد: «تاجیکستان ذخیره فرهنگی ایران بزرگ است. ارتباطات فرهنگی ما با تاجیکستان بسیار ضعیف است. ما با بخش فارسیزبانی که زبان فارسی در آن بسیار اصیل مانده است، هیچ مراوداتی نداریم؛ فقط آب میخواهیم. حاضر نیستیم مراوده دیگری داشته باشیم. همیشه محل گله و انتقاد تاجیکستان از ایران بوده است. تاجیکستان هنوز به خط روسی مینویسد و دانشگاهش هم زیر نظر روسیه است.
بهنظر میرسد موقعیت فرادستی ایران در رود هریرود و نیازهای آبی فزاینده، کارگزاران افغانستان را به این نتیجه رسانده است که به هر میزان که فشار بر ایران بیشتر باشد، به همان نسبت هم میتوانند امتیاز بیشتری کسب کنند
تاجیکها همواره این موضوع را مطرح کردهاند که خواهان این مراودات بهنفع توسعه و گسترش فرهنگ و زبان فارسی و ایران فرهنگی کهن هستند، اما ما به هیچکدام از این موارد توجهی نداریم. از سوی دیگر، اگر بخواهیم بفرض پذیرش تاجیکها با صرف هزینه بسیار هنگفت آب از منطقه جغرافیایی که حتی مرز مشترک با ما ندارد بیاوریم، خب بر طرحهای داخلی آب و آبهای دریایی خودمان سرمایهگذاری کنیم. حداقل موجب نمیشویم افغانستان بتواند بیش از این برای موضوع حقابههای ما به کشور فشار بیاورد.»
طالبان حالا دست بالا را در بسیاری مناسبات آبی منطقه دارد و بهنظر میرسد دخالت نهادهایی غیر از وزارت امور خارجه و وزارت نیرو در مناسبات آبهای فرامرزی و مدیریت آبی ایران، در کنار نبود نگاه کلان دولت به مسئله آب، دیپلماسی ناموفق آبی ایران را ناموفقتر میکند. هنوز دولت از پس مذاکره با کشور همسایه بر حقابه هیرمند، رودخانه فرامرزی که معاهده نیز بر آن منعقد شده است برنیامده، آیا مشکلات دیگری برای فراهرود و هریرود از راه خواهد رسید؟