با تغییر شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه آمریکا از نیمه دوم دهه 60 به بعد موقعیت نهاد خانواده در آمریکا دچار تغییر عمده شد. به گونه ای که اواسط این دهه ژانر وحشت به یکی از ژانرهای اصلی برای محور قرار دادن نهاد خانواده بدل شد.
در اواخر دهه 60 میلادی فیلمی به نمایش درآمد که آن را می توان یکی از نقاط عطف در تاریخ فیلمهای ژانر وحشت دانست این فیلم که بچه رزماری نام داشت و توسط رومن پولانسکی ساخته شده بود به نفوذ شیطان و اهریمن به درون جامعه بشری اشاره می کند که از طریق معصومترین عضو جامعه بشری یعنی نوزاد انسان به درون خانواده نفوذ کرده و قرار است دنیا را با کمک اصحابش تحت سیطره خود قرار دهد. این شکل از مواجهه با شیطان در نوع خود بدیع بود چراکه مقابله با آن را بسیار سخت می کرد.
پس از موفقیت بچه روزماری و استقبال از آن موجی از فیلمهایی با محوریت نفوذ شیطان در یک خانواده از طریق کوچکترین عضو آن(کودکان) شروع شد که جن گیر و طالع نحس شاخص ترین آنها بودند. البته در طالع نحس یک ویژگی منحصر به فرد دیده می شد و آن شکل و شمایل کاملا انسانی اهریمن بود. این مساله تقابل نیروی خیر با شر را بسیار دشوار می ساخت؛ چرا که جز تعداد انگشت شماری از مردم به ماهیت اهریمنی این کودک به ظاهر معصوم پی نمی بردند و عملا اهریمن نیت شوم خود را پشت آن چهره معصوم پنهان می کرد.
موفقیت طالع نحس در سال 1976 با بازی خوب گریگوری پک موجب شد تا کمپانی فاکس قرن بیستم در 1978 قسمت دوم آن را ساخته و اکران کند. هرچند قسمت دوم نتوانست موفقیت قسمت اول را داشته باشد ولی فروش نسبتا خوبی در گیشه داشت و همین مساله موجب شد تا قسمتهای سوم و چهارم طالع نحس نیز اکران شود. کمپانی فاکس قرن بیستم در سال 2006 نیز یک بازسازی نسبتا متوسط از روی قسمت اول داشت که توفیق خوبی در گیشه داشت.
این کمپانی که قصد ندارد دست از سر طالع نحس بردارد امسال نیز گریزی به گذشته زده و با یک فرنچایز عملا بابی جدید برای طالع نحس باز کرده که به احتمال زیاد در سالهای آینده ادامه شعبه فرعی طالع نحس نیز اکران خواهد شد.
در این پیش درامد که “اولین طالع نحس” نام دارد به گذشته اولین قسمت طالع نحس اشاره شده و چگونگی شکل گیری شخصیت کودک اهریمن یعنی دیمین را نشان میدهد.
فیلم را به دو نیمه بشدت کسل کننده و کسل کننده می توان تقسیم کرد. فیلمساز که سعی کرده در عین ساخت پیش درامد هویتی کاملا مستقل برای فیلم بسازد و آن را شروعی دوباره برای طالح نحس قرار دهد، در نیمه اول فیلم بشدت مقدمه چینی کرده و و با ریتمی بسیار کند و حوصله سربر سعی دارد فیلم خود را که از داستانی کم عمق و بی مایه برخوردار است به هر نحو شده به طالع نحس اول پیوند دهد.
اگر بتوانید نیمه بشدت کسل کننده ابتدایی فیلم را تحمل کنید وارد نیمه دوم می شوید که به لطف سریعتر شدن ریتم، قابل تحملتر است. در این قسمت است که فیلم رفته رفته پیوند خود با طالع نحس اول را نمایان می کند.
هر چه فیلم اول طالع نحس بر پایه تعلیق و غافلگیری های متعدد بنا شده و ریچارد دانر کارگردان آن تلاش کرده بود با بهره گیری از این دو عنصر قصه فیلم را هر چه جذابتر به نمایش درآورد، در این فیلم تنها به برخی جلوه های ویژه و نمایش خون و خونریزی بسنده شده که این مساله خود لطمه شدیدی به فیلم زده است.
به هر روی فیلم در انتها به گونه ای به پایان میرسد عملا بیننده به هیچ چیز جز انتظار برای قسمت دوم دست نمی کند.
پایان/