مناظرهها تمام شد، خب چون در این دوره مناظرهها شکل میزگرد داشت، طبیعتا جنجال زیادی ایجاد نشد.
برترینها: مناظرهها تمام شد، خب چون در این دوره مناظرهها شکل میزگرد داشت، طبیعتا جنجال زیادی ایجاد نشد. آن مناظرههای رودروی سال ۸۸ کیفیت دیگری داشتند اما حالا و علیرغم تمامی آن چه که گفته شد، نگاهی سریع و مختصر و گذرا داریم به کیفیت حضور کاندیداها در مناظرههایی که گذشت:
یک: مصطفی پورمحمدی: اصلا همین اول اسمش را آوردیم، چون اگر قرار باشد بدون تعارف روند افراد حاضر در این میزگردها را بررسی کنیم، پورمحمدی در یک لیگ دیگر ارائه کرد و حضور داشت. او به موقع و به اندازه و با هوش بالا موقعیت مناسب را پیدا میکرد، او موفق شد تصویر تازهای، خلاف آن چه که از او شنیده میشد، ارائه دهد. او در مناظرهها قطعا و قاعدتا برنده بلامنازع بود، اگر رای نیاورد، مربوط به پایگاه رای رقباست، نه کمکاری او در مناظرهها. اگر به تسلط او شک دارید، به آن کنایهاش به جلیلی رجوع کنید.
دو: قالیباف: تمام تلاشش را کرد که عملگرا نشان دهد، وارد هیچ حاشیهای نشد. اگر آن حواشی مربوط به دخترش نبود، تقریبا در این دور از انتخابات از او حاشیه خاصی ندیدیم، نوعی از اطمینان و آرامش را ارائه داد که تصویر تازهای از او بود، او به مانند پورمحمدی موفق نبود، اما شکست هم نخورد، میانه و وسط ایستاد. یکی دو وعده چشمگیر هم داد، مثل آن چه که درباره اتباع گفت. اما در مجموع احتمالا به سبد رایش از راه مناظرهها چیزی اضافه نکرد.
سه: زاکانی: اگر به طرفدارانش برنمیخورد، باید بگوییم که خیلی دچار حاشیه شد. به هر نوع حاشیهای تن داد، در اغلب جدلها در نهایت بازنده بود، تقریبا چیزی برای ارائه نداشت. اوج شکست آنجا بود که پزشکیان به او گفت: “تا آخر میمونی دیگه؟” او هم گفت: “میمونم که شما رئیس جمهور نشی”
بیشتر از آن که ارائه دهد، کُری خواند،رجز خواند، جدل کرد، نسخه دمده احمدینژاد شد. باخت، سنگین باخت.
چهار: قاضیزاده هاشمی: دورترین وعدهها را داد، انگار از جهان دیگری الصاق شده بود. کاملا در درک و دریافت فضا گنگ و مبهم بود، نهایت توجهی که جلب کرد در رنگ پیراهنش بود. در گفتوگوهای جدلی، حرارت و میزان استدلال لازم را نداشت. انضمامی و گاها کسلکننده.
پنج: پزشکیان: گاهی در اوج بود، گاهی بسیار ضعیف! زبان بدنش مدرن نیست، مشخص نیست قرار است نماینده طیف مدرن جامعه باشد، یا سنتیها؟ همه چیز بود و هیچ چیز نبود. گاهی صراحت و صداقتش دلربایی میکرد و گاهی استیصالش در بیان آن چه که باید میگفت و نمیتوانست(یا نمیخواست) ناامیدکننده بود. او اندازه ظرفی که برایش درنظر گرفتند، شاید نبود. یک احتمال هم این است شاید استراتژی اطرافیانش این بوده که او را این گونه ارائه دهند.
شش: جلیلی: کوتاه و گویا آن که مناظرهها از او تصویری واقعیتر ارائه داد، انگار دیگر “سایه” جواب نبود، درآمد اما آیا به نفع او شد؟ نمیدانیم.
source