بحث و جدلهای طرفداران سریالهای کرهای و افرادی که دیدن این سریالها را یک اشتباه بزرگ میدانند، تا به امروز ادامه داشته است و به نظر میرسد رسیدن به صلح در این مورد کمی دشوار خواهد بود.
برترینها: بحث و جدلهای طرفداران سریالهای کرهای و افرادی که دیدن این سریالها را یک اشتباه بزرگ میدانند، تا به امروز ادامه داشته است و به نظر میرسد رسیدن به صلح در این مورد کمی دشوار خواهد بود. این بار این جدال بر سر سریالهای محبوبیست که اکثرا آنها را دیدهایم اما متوجه تاثیرات زیرمتنی آنها نبودهایم. در ادامه به بررسی این سریالها میپردازیم. با ما همراه باشید.
طرح یک نظریه نسبتا نامحبوب
کاربری در توییتر با انتشار توییتی درباره سریالهای کرهای که از صداوسیما پخش شدهاند، اینطور نوشت: “فیلمهایی امثال جومونگ، امپراطور بادها، دونگ یی، جواهری در قصر و… فوقالعاده سرد، بیروح و تو محیطهایی مشابه ساخته شدن و این باعث میشه بیشتر از یک بار نشه دیدشون!”
سریالهای کرهای، از دهههای گذشته تا به امروز پایه ثابت جدول پخش برنامههای صداوسیما بودهاند. هرچند که این روزها مخاطبان سریالهای کرهای به تماشای این برنامهها از قاب رسانه ملی بسنده نمیکنند و جامعه بزرگی از طرفداران را برای خود ایجاد کردهاند اما شاید بتوان گفت این نظریهی به اصطلاح نامحبوب، در میان مخاطبان زیادی نیز قابل بحث است. بسیاری از کاربران بر این باورند که پخش شدن سریالهای کرهای به خصوص سریالهایی با ساختار امپراطوری و قدیمی، شاید لایق جذب طیف عظیمی از مخاطبان نباشد. اما مسئله چیزی فراتر از ایرادات فنی وارد شده به این سریالهاست. کاربران دیگری نیز باور دارند که سریالهایی که در دهههای گذشته تنها سرگرمی مردم محسوب میشدند، دارای جنبههای مثبتی نیز هستند که در نگاه اول متوجه آنها نیستیم.
در دفاع از این فرضیه، کاربر دیگری تاثیر سریالهای کرهای در زندگی خود را اینطور توصیف میکند:
من خیلی بچه بودم یانگوم رو دیدم. یک دختر که با پشتکارش به چیزایی که میخواد میرسه برام خیلی عجیب بود. شاید مسخره به نظر برسه ولی برای ماهایی که نه دسترسی به اینترنت داشتیم نه ماهواره چیزی شبیه به معجزه بود. همین سریالا من رو نجات دادن که نذاشتن تسلیم شم.
جایی که میوه نیست، چغندر پادشاه است!
شاید بتوان گفت هدف کاربرانی که طرفدار این سبک سریالها هستند، دفاع از سریالهای کشوری که هیچگونه قرابتی با فرهنگ ایرانی ندارند، نیست اما باید در نظر داشت که نقد ساختاری و کیفی این سریالها نیز انتظار زیادی از مخاطب عام این سریالهاست. به طور خلاصه میتوان گفت در نبود میوهی فرهنگی و هنری داخلی، چغندرهای ساخت کره، شاید پادشاه هستند!
با یک نگاه ساده به دهه ۷۰ و ۸۰ میتوان حدس زد استقبال از سریالهای کرهای نه به دلایل کیفی بلکه به دلیل کمبود رسانهای بوده و به همین جهت نمیتوان به این استقبال خُرده گرفت. نوجوانان و جوانان آن روزها که دسترسی محدودی به جهان اطراف خود داشتند، مجبور به الگوبرداری از کاراکترهایی شدند که شاید تلفظ اسمشان هم برایشان غریب و سخت بود! حالا بعد از گذشت چندین سال، میتوان تاثیرات مثبت و منفی این الگوبرداری را بررسی کرد و برای دفاع از این سریالها حرفی برای گفتن داشت.
پروژهای موفق با یک تیر و چند نشان
گسترش فرهنگ و بیشتر شدن طرفداران سریالهای کرهای در ایران بدون شک اولین هدف پخش این سریالها بود که با موفقیت کامل به نتیجه رسید. این روزها جامعه هواداری این سریالها تبدیل به طیف خاصی شدهاند که چشمپوشی از آنها غیرممکن است.
در کنار این اتفاق اما ثمراتی نیز جامعه ایران را در بر گرفت. اگر تا به امروز به تماشای این سریالها نشسته باشید حتما متوجه شدهاید که ساختار آنها به گونهای طراحی شده که هر طیف، سلیقهای را راضی کند. «جومونگ» برای پسرانی که رویای جنگجو شدن در سر میپرورانند و «جواهری در قصر» و «افسانه دونگ یی» برای دخترانی که با معنای جاهطلبی در جامعه سنتی غریب هستند. الگوبرداری از کاراکترهایی که برای رسیدن به اهداف خود میجنگند و رویاهای خود را دنبال میکنند، تاثیر بسیار خوبی در وجود مخاطبان به ویژه دختران و زنان دهه ۷۰ و ۸۰ ایجاد کرد که در کمبود رسانهی آن دوران شاید غیرممکن بود.
با بررسی این عوامل نمیتوان نقدهای کیفی وارد شده به این دسته سریالها را نادیده گرفت اما میتوان گفت برای دیدن سریالهای کرهای باید عینک انتقاد را از چشم برداشت و سعی کرد با خیال آسودهتری از تماشای آنها لذت برد چرا که بر خلاف تصور، این سریالها منبع الهام افراد زیادی -به خصوص در دهههای گذشته- هستند که نمیتوان از آنها گذر کرد.
source